بررسی گسترده ی فقهی: قمار، قیادت، قیافه، کهانت و ... صفحه 435

هم اگر به اعتبار جلد، ورق، ادیم و ... بفروشد جایز است و آن هیئت و وصف قرآنی هم بالتبع منتقل می شود.(1)

خلاصه ی نظر مختار در بیع مصحف

همان طور که بیان کردیم آن چه حرام یا مکروه است، بیع عنوان قرآنیت است و عنوان قرآن گرچه وصف و هیئت است و مستقلاً در مقابل اثمان قرار نمی گیرد، ولی اگر عرفاً صورت مقوّمه باشد می تواند متعلّق معامله قرار گیرد و ثمن در مقابل آن صورت نوعیه قرار می گیرد _ و حتّی متجزی بین ماده و هیئت نمی شود _ که آن مکروه یا حرام است.

بله، اگر بیع بر روی مواد واقع شود گرچه اوصاف و هیئات هم با آن منتقل خواهد شد، ولی در این صورت مکروه یا حرام نخواهد بود؛ چون ثمن در مقابل مواد قرار می گیرد، نه اوصاف و هیئات. پس مانعی هم ندارد به اعتبار اشتمال بر این اوصاف و هیئات، ثمن زیادتری در مقابل آن مواد قرار بگیرد؛ زیرا به هر حال ثمن در مقابل ماده است و متجزی نمی شود که بخشی نیز در مقابل هیئات

1- إن قلت: در بیع هیاکل عبادت و انگشتر طلا به اعتبار موادش، هیئت مورد اعراض است، برخلاف ما نحن فیه که هدف اصلی آن هیئت قرآنی است. قلت: آن چه در بیع مهم است، إنشاء و قصد است و داعی در صحت یا عدم صحت بیع دخیل نیست؛ مثلاً اگر کسی به داعی این که مهمانان را ضیافت کند، گوشت خریداری کند و بعد از خریدن گوشت از مهمانی دادن منصرف شود، آیا صحیح است بگوییم چون داعی اش تخلف کرده، می تواند گوشت ها را پس بدهد؟!