تروریسم علیه انقلاب صفحه 130

صفحه 130

نمی توان آن حادثه را در نتیجه آموزه های جزنی دانست، بلکه بالعکس جزنی با درکی وهم آلود و ناکافی از آن رویداد، نظرات خود را تدوین و جمع بندی کرد. از این رو امید داشت که اگر تجربه سیاهکل تکرار گردد نتایج آن به نفع جنبش خواهد بود.(1)

اما اگر جزنی ضمن محوری دانستن مبارزه مسلحانه و قائل شدن وجوهی استراتژیک برای آن، از مبارزات سیاسی و صنفی به عنوان پای دوم جنبش دفاع می کرد ولی در نزد گروه دوم یعنی گروه پویان، «مبارزه مسلحانه، هم تاکتیک و هم استراتژی» بود. پویان اعتقاد داشت که باید به هر ترتیب به رژیم ضربه زد تا از یک سو احساس قدرت مطلق در هم شکسته شود و از دیگر سو توده ها با ملاحظه ضربه پذیری رژیم از احساس ضعف مطلق بیرون آیند.(2) مسعود احمدزاده نیز تحت تأثیر رژی دبره و درس هایی که او از انقلاب کوبا آموخته بود امیدوار بود که گروهی کوچک بتوانند با عملیات مسلحانه و با فدا کردن خود توده های عظیم را به حرکت درآورند.(3) احمدزاده توضیح نداد که «چگونه مبارزه مسلحانه توده ای می شود.» و فرآیند انتقال آن از گروه کوچک به توده های عظیم چگونه رخ خواهد داد. بنابراین آنان خوش خیالانه گمان می کردند چون شرایط عینی انقلاب فراهم است بنابراین با ضربه زدن به نهادهای انتظامی – امنیتی رژیم، مردم به آنان خواهند پیوست و مبارزه مسلحانه فراگیر خواهد شد.

جزوه «راهنمای جنگ چریک شهری» اثر کارلوس ماریگلا این انقلابی برزیلی، موجب شد که پویان و احمدزاده از اندیشیدن به فرآیند و چگونگی توده ای شدن مبارزه مسلحانه بازبمانند. بر اساس این جزوه، مدل مبارزه مسلحانه در آمریکای لاتین یعنی جنگ چریکی شهری مورد پذیرش سازمان چریک های فدایی خلق واقع شد و از آن پس این سازمان مبارزه مسلحانه را به ترور محدود ساخت و فروکاست.

سازمان چریک های فدایی خلق سازمانی مارکسیست – لنینیست بود. علی القاعده باید به آموزه های لنین در باب مبارزه مسلحانه و ترور توجه


1- بیژن جزنی، نبرد با دیکتاتوری.
2- امیرپرویز پویان، مبارزه مسلحانه و ردّ تئوری بقا.
3- مسعود احمدزاده، مبارزه مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیک.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه