تروریسم علیه انقلاب صفحه 214

صفحه 214

مدرسه قرار می گیرد و پدر و مادرش نیز جهت بررسی مسائل روحی و درسی او به مدرسه دعوت می شوند. ولی عبدالمالک به دلیل ترس از تنبیه، از دادن دعوت نامه به والدین خودداری می کند و از رفتن به مدرسه امتناع می ورزد. او در بازار موسوم به چهارراه رسولی شهر زاهدان به اتفاق چند نفر از دوستانش اقدام به دست فروشی اقلامی از جمله سی دی های مبتذل، پاسور، عکس خواننده ها و هنرپیشه های قبل از انقلاب می کند. پس از مدتی خانواده اش از این موضوع مطلع می شوند و قصد برگرداندن او به مدرسه را می کنند. ولی با مراجعه به مدرسه به دلیل غیبت دو ماهه، مدیر مدرسه از پذیرش او امتناع می ورزد. عبدالمالک مجدد به بازار چهارراه رسولی مراجعه می کند و این بار با ایجاد دکه ای در پوشش خرده فروشی، خرید و فروش اقلام ممنوعه را به مدت 6 ماه ادامه می دهد. او سرانجام به دلیل چند بار تذکر و بازرسی نیروی انتظامی شرایط کار را برای خود دشوار می بیند و آن را رها می کند.

1. دوران طلبه گی عبدالمالک ریگی

پس از ترک دستفروشی، عبدالمالک برای مدتی در قالب گروه های جماعت تبلیغ به مناطق روستایی عزیمت می کند. او علاقه خود را برای امیری جماعت تبلیغ بروز می دهد، ولی به دلیل سن کم و نداشتن سواد دینی با استقبال اعضای جماعت تبلیغ روبرو نمی شود که همین موجب سرخوردگی او می شود. او در سال 1375 در سن 14 سالگی تصمیم به تحصیل علوم دینی می گیرد و ابتدا به مدت یک ماه در یکی از مدارس دینی اهل سنت زاهدان مشغول به تحصیل می شود و سپس به مدرسه دینی گُشت سراوان عزیمت می کند. (این مدرسه از مدارس مشهور استان سیستان و بلوچستان است). در این مدرسه به دلیل بی نظمی، دعوا با طلاب و اساتید، طرح مباحث خارج از عرف مدرسه تبدیل به یک فرد شاخص می شود و پس از چندین بار تذکر از سوی مدیران و اساتید مدرسه و عدم توجه به تذکرات و بی اعتنایی به مقررات، پس از 6 ماه از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه