- مقدمه استاد سیّد جلال الدّین آشتیانی 1
- بیان حقیقت دعا و زبان خاصّ آن 5
- نقل و تحقیق، بحث و تأیید 6
- تحقیق در سرّ اجابت ادعیه 9
- تحقیق در انواع دعا وألسنه مخصوص هر دعا 15
- بیان اقسام سائل 24
- فی أ نّ للدّعاء والطلب باعثاً 25
- عطای الهیّه ازلی و سؤال سائلان نیز دائمی است 29
- شخصیّه المؤلّف العلمیّه 35
- أساتذه المؤلّف و تلامذته 37
- کتب المؤلّف 40
- فی رحاب هذا الکتاب 43
- فی معنی الحمد والشکر والثناء 47
- فی القضاء والقدر 53
- القول فی التفویض 62
- فی الرضا بقضاء الله 70
- وجوب إنکار المنکر 76
- الجمع بین وجوب إنکار المنکرات و عدم الرضا بالکفر والعصیان ،و بین الرضا بقضاء الله، ووجوب الرضا بقضائه 77
- فی أ نّ واجب الوجود لذاته واجب الوجود من جمیع الجهات 88
- الجواد الحقیقیّ هوالله تعالی فقط 91
- فی معنی الفاطر والبدیع 95
- فی فضل القرآن 101
- فی نسبه الإسلام 105
- فی أ نّ الله هو المستعان علی کلّ نائبه واحتیاج 108
- فضل التواضع 115
- فی أ نّ التّضرّع و الإلحاح یوجب الاستجابه 118
- اختلاف درجات العباد فی العقل والإیمان 126
- فی أن الله هو دافع کلّ کرب و کاشف کلّ غمّ 131
- فی ذمّ التکبُّر 132
- فی التوحید و معانی الأسماء 139
- فی معنی السمیع والبصیر 148
- فی معنی اللّطیف والخبیر 149
- فی معنی الربّ 151
- فی انعقاد النطفه و مراحل کمالها 161
- فی أنّ آباء الأنبیاء کلّهم کانوا موحّدین 163
- فیما قال الإمام علیه السّلام إذا وقع علی الأرض من بطن أمّه 183
- فی الخوف والخشیه من الله تعالی 192
- فی التّفکر و فضله و أنواعه و إراءه الله الأئمه ما فی السماوات والأرض 198
- فی إخبار الأئمّه عن عوالم غیر هذاالعالم 204
- فی حقیقه الذّکر و فضله 206
- فی وجوب نشر العلم علی العالم، وذمّ کتمانه 212
- فی علم الأئمّه علیهم السّلام 220
- فی مبادئ طینه الناس، و مبدأ خلقه الأئمّه علیهم السّلام 224
- فی حقیقه الرّزق و معانیه 228
نیز سبب بقای آن و افاضه وجود جهت نیل هر حقیقتی به کمال مناسب آن حقیقت می باشد. بنابراین، هر موجودی از ناحیه اسم مناسب با آن موجود، به حقّ اوّل مرتبط است و آن اسم،
کعبه و قبله مقصود اوست که متکفّل اصل وجود و نیز متصدّی بقاء و حفظ و منشأ تکامل آن
می باشد و معاد آن همان اسم مربّی ذات و صفات آن است و به همان لسان که ربّ و مربّی
خود را می خواند، به همان زبان او را ستایش می کند و حمد می گوید و او را از نقائص مبّرا
می نماید.
انسان از آن جا که مظهر جمیع اسماء و صفات إلهی است و اسم اعظم جامع جمیع اسماء مربّی اوست، ربّ و کعبه مقصود و قبله معبود او حضرت الهیّه است و انسان در مقام دعا
ناچار حقّ را به اسماء مناسب ذات خود می خواند و لذا عین ثابت انسان مظهر اسم جامع إلهی است و از تجلّی این اسم کلّی ظاهر شده و در مقام رجوع الی الله و سیر به ملکوت
هستی حقّ را به أسماء مناسب با سیر إلی الله و سفر معنوی به سوی خدا می خواند و از او توفیق می طلبد و در این سفر پر خطر و صعب العبور از شیاطین به او پناه می برد که «الله ُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ» و لذا در مقام استعاذه به تعلیم ربّانی می گوید: «أَعُوذُ بِالله ِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» و «قُلْ أَعُوذُ(1) بِرَبِّ النَّاسِ».
اکثر ادعیه وارده از اهل بیت عصمت و طهارت مصدّر به «اللهمّ» یا «الله» می باشد. ما به سرّ آن اشاره کردیم و مفصّل در این مقدّمه در این باره بحث خواهد شد.
نقل و تحقیق، بحث و تأیید
قال بعض الأکابر أدام الله (2) برکاته:
«اعلم أ نّ السؤال هو استدعاء السائل عن المسؤول عنه بالتّوجّه إلیه لحصول مایحتاج إلیه من الوجود، توجّها ذاتیّا أو حالیّا أو ظاهریّا بلسان الاستعداد و الحال و المقال. وسلسله
1- - در جای خود مفصل در استعاذه و انواع و اقسام آن به حسب سیر سالک إلی الله و تفاوت سالکان بحث کرده ایم.
2- - و هو سیّدالأساطین، و رئیس الملّه والدّین و نور بصرالموحّدین، روحی له الفداء، فی شرحه علی الدعاء المتعلّق بالأسحار.