بانک جامع اشعار غدیرستان صفحه 1477

صفحه 1477

خدای مِثل ندارد ولی علی باشد

خدای را مَثَل، اندر مقام بی مَثَلی

بریخت خون معاند به ذوالفقارِ دو سر

نمود فتح معارک به بازوان یلی

ز عَمرو و زید به جز عمرو عاص از رزمش

نبُرد جان بِدَر آن هم ز فرط بُلحِیَلی

شها! به وصف تو الکن بود لسانِ «صغیر»

به دست، هیچ ندارد به غیرِ منفعلی

شعر از استاد صغیر اصفهانی

فؤاد کرمانی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه