بانک جامع اشعار غدیرستان صفحه 847

صفحه 847

دور از جناب عفتش دست بد و چشم حسد

آنسان که در تعریف او دست تعقل نا رسد

دارد ز قرب ومنزلت بیش ازهمه زنها ر رسد

چون آفتاب آن شیر زن افتاد در برج اسد

هم شیر حق را حامله ؛ هم نام او بنت اسد

درّولایت را نبود شا یسته تر از این صدف

روزیکه با عجز و نیاز بر طوف مسجد زد قدم

دریافت خود در حضرتش از درد زائیدن الم

شمس اصطهباناتی

محمود شاهنوری

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه