آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 28

صفحه 28

منظور در میان قبایل عرب سرزمین حجاز که علاقه وافر داشتند به تبلیغ و فعالیت پرداخت، گفته اند این کار ابرهه بعضی اعراب را بر آن داشت که مخفیانه کلیسا را آتش زدند و بعض دیگر گفته اند آن را آلوده و ملوّث کردند.

ابرهه از این که کلیسایش اعتبار خود را از دست داد خشمگین شد و با سپاهی عظیم که تعدادی فیل همراه آنان بود به سوی مکه حرکت کرد، با نزدیک شدن به کعبه دستور داد اموال مردم مکه غارت و ضبط شود، که در این جریان دویست شتر از عبدالمطلب ضبط شد، ابرهه فرستاد سرجنگ نداریم و می خواهیم کعبه را از میان برداریم، عبدالمطلب گفت: شتران مرا به من بازگردانید، و خود دانید و کعبه؛ ابرهه تعجب کرد و گفت تو از اموالت حرف می زنی و درباره کعبه که دین تو و اجداد تو است و برای ویران کردنش آمده ام سخنی نمی گویی، عبدالمطلب گفت:

«اَنَا رَبُّ الاِبلِ وَ اِنّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ!»

من صاحب شترانم، و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع می کند.

عبدالمطلب با شتران به مکه برگشت و مردم را دستور داد به کوههای اطراف پناهنده شوند، و خود پس از آنکه دست در حلقه کعبه زد و از خدا خواست که مکه را حفظ و از خانه کعبه حمایت کند. با فرزندان و جماعتی از قریش در دره ای پناه گرفت و یکی از فرزندان خود را به بالای کوه ابوقبیس فرستاد که اخبار حمله ابرهه را به او برساند فرزندش به سرعت خود را به عبدالمطلب رسانید که ابری پرهیبت و سیاه از طرف دریا(احمر) به سوی ما می آید، عبدالمطلب یقین کرد، این مدد الهی است.

ابرهه که بر فیل خود به نام(محمود) سوار بود با لشکر انبوهش به سوی کعبه سرازیر شد، اما فیل او گام برنمی داشت و آهنگ بازگشت داشت، در همین هنگام پرندگانی از سوی دریا فرا رسیدند همانند پرستو، و هر یک در منقار و پنجه ها سه سنگ ریزه داشت که بر لشکر ابرهه فرو ریختند و لشکریان وحشت زده و معدوم و مجروح بر زمین می افتادند؛ خود ابرهه را نیز که مجروح و مصدوم شده بود، به صنعا باز گرداندند. تعداد فیل هایی که همراه ابرهه بود تا دوازده گفته اند.

اهمیت این واقعه به قدری بود که آن را سال(عام الفیل) نامیدند و تاریخ عرب

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه