آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 385

صفحه 385

آموخته نیستی.»

علی علیه السلام با آرامی و بی اعتنایی در جواب گفت: «آری از جهت سن بر او تقدم ندارم!» [ابوعبیده گفت:] «پسر عمو پس چرا بیعت نکردی؟ ... من ابابکر را برای زمامداری نیرومندتر از تو می بینم».

علی علیه السلام بی درنگ او را به عنوان پرسش پاسخ داد:

«شما بهترید یا رسول خدا؟»

«البته رسول خدا»

رسول خدا صلی الله علیه و آله اسامه بن زید را  به فرماندهی سپاهی گماشت که در میان آن همین پیران قوم تو بودند و بچگی او را عیب ندانست!» ابو عبیده جوابی نداشت. ابوعبیده چون این داستان را می دانست دیگر برای انجام مقصود خود در مقابل  علی علیه السلام راهی نمی دید و جایی برای سنجش سالخوردگی و خوردسالی برایش باقی نگذاشت ناچار سخن خود را با چند جمله ای که آمیخته با ملایمت و نرمی و ظاهرسازی بود تمام کرد «پسرعمو، مقصود من از اینکه گفتم تو خردسالی این بود که اگر زنده بمانی و زمانی بر تو بگذرد، تنها تو سزاوار زمامداری می باشی، زیرا در فضل و دین و علم و فهم و نسب و خویشاوندی از همه برتری»

ولی این سخن رقیق و ملایم بیش از پیش علی علیه السلام را به هیجان آورد و با صدایی بلند به او گفت:

«خدا را خدا را ای گروه مهاجران ... شما می خواهید خلافت و وراثت محمد صلی الله علیه و آله را از خانه او بیرون برید و در خانه های خود جای دهید و آنان را از مقام خود برکنار کنید!... آری به خدا ما اهل بیت تا در میان ما قاری کتاب خدا و فقیه در دین خدا عالم به سنن رسول خدا و بینا و توانای در اداره خلق و نگهبان و قسمت کننده میان آنان به عدل است از شما سزاوارتریم ...»

اندکی درنگ کرد و دوباره با لهجه آرام و مطمئن دنباله سخن را آورد:

«به خدا سوگند ای ابوعبیده خلافت در میان ما است ... در میان ما می باشد پیروی هوا را نکنید که از  راه خدا گمراهتان می کند و از حق بسی دور می مانید.»

و با این سخن دنباله هر سخن و گفتگویی را برید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه