آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 465

صفحه 465

فراموش کرد، چون عکرمه صلحنامه را خواند و نام اشعث را ندید تکبیر گفت و اشعث را گرفت و در بند نزد ابوبکر آورد، پس ابوبکر بر او منت نهاد و آزادش کرد و خواهر خویش ام فروه را به او تزویج کرد.)(1)

(أیاس بن عبدالله بن فجاء سلمی بر ابوبکر درآمد و گفت ای جانشین رسول خدا من به دین اسلام درآمده ام، پس ابوبکر سلاحی به او بخشید و أیاس از نزد او رفت، به ابوبکر خبر دادند که أیاس راهزنی می کند، ابوبکر به طریقه بن حاجزه نوشت که دشمن خدا پسر فجاء از نزد من رفت و من خبر یافته ام که او راهزنی می کند دستگیرش کن، طریقه به سوی أیاس رهسپار شد، و گروهی از یاران او را کشت و سپس او را دید، أیاس گفت من مسلمانم و بر من دروغ بسته اند. طریقه گفت اگر راست می گویی تن به اسیری ده تا نزد ابوبکر آیی، أیاس تن به اسیری داد و چون طریقه او را پیش ابوبکر آورد، ابوبکر او را (ایاس را) به بقیع برد و به آتش سوزانید.(2)

ابوبکر برای نبرد با کسانی که زکات نمی دادند [یا نمی فرستادند؟] لشکر فرستاد و گفت اگر زانوبند شتری (یا زکات یک سال) را از من دریغ دارند با ایشان نبرد کنم، و به خالدبن ولید نوشت که بر سر مالک بن نویره یربوعی رود، پس خالد سوی ایشان رهسپار شد، و گفته اند که او (مالک) ایشان را (قوم خود را) ترسانیده و بیم داده بود پس مالک بن نویره برای مناظره نزد خالد آمد، و زنش نیز در پی رسید و خالد که او را (آن زن را) دید شیفته وی گردید، پس به مالک گفت: به خدا قسم به آنچه در دست داری نمی رسم تا تو را بکشم پس نگاهی به مالک کرد و گردن او را زد و زنش را به همسری گرفت، ابو قتاده به ابوبکر پیوست و به او گزارش داد و سوگند یاد کرد که زیر لوای خالد به جهاد نرود چه او مالک را که مسلمان بود کشته [و زنش را تصاحب کرده] پس عمر بن الخطاب به ابوبکر گفت: ای جانشین رسول خدا خالد مردی مسلمان را کشته و زنش را در


1- . تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 10 – 11.
2- . همان، ص 14.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه