آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 466

صفحه 466

همان روز به همسری گرفته است ابوبکر به خالد نوشت و او نزد ابوبکر آمد و گفت من اجتهاد کردم و آن را صواب پنداشتم و خطا کردم، [ابوبکر او را معاف داشت، اما عمر از خالد ناراضی ماند تا روزی که به خلافت رسید او را بر کنار کرد](1)

مغیره گوید: ابوبکر سالاری جنگ عراق را به خالدبن ولید داد و به او نوشت که از پایین عراق درآید، و به عیاض که سالاری جنگ عراق را به او نیز داده بود، نوشت که از بالای عراق در آید و سوی حیره روند، و هر که زودتر آنجا رسد سالاری از اوست و دیگران مطیع او شوند، و نوشته بود چون به حیره در آمدید و اردوگاههای پارسیان را پراکنده کرده و خطر حمله به مسلمانان از پشت نبود، یکی در حیره بماند و عقبدار مسلمانان و رفیق خویش باشد، و دیگری در خانه پارسیان و قرارگاه قوتشان مداین به آنها حمله کند.

شعبی گوید: خالد پیش از حرکت به همراهی آزادبه، به هرمز که در آن هنگام مرزدار بود چنین نوشت:

«اسلام بیار تا سالم بمانی یا تسلیم شو و جزیه بده و گرنه کسی جز خویشتن را ملامت مکن که با قومی به سوی تو آمده ام که مرگ را چنان دوست دارند که شما زندگی را دوست دارید»(2) ابن هیثم گوید: هرمزان با خالد روبرو شد و گفت: «مردی به مردی» ضربتی میان خالد و هرمز رد و بدل شد و خالد بر او چیره شد، حامیان هرمز حمله کردند و خالد را در میان گرفتند، اما خالد از کشتن هرمزان بازنماند، و قعقاع بن عمرو حمله برد و حامیان هرمز را از پای در آورد، و مسلمانان تا شب به تعاقب آنها پرداختند، خالد اثاث آنها را (قوم را) فراهم آورد که زنجیرها نیز در آن بود و هر یک بار یک شتر بود که هزار رطل وزن داشت و این جنگ را ذات السلاسل نامیدند.

شعبی گوید کلاه های پارسیان به نسبت اعتباری که در قوم خود داشتند


1- . همان، ص 9- 10.
2- . طبری، ج 4، ص 1484.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه