آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 467

صفحه 467

گرانقدر بود هر کس مقامش والا بود کلاهش یکصد هزار درهم می ارزید، و کلاه هرمز یکصد هزار درم نقره و جواهر نشان داشت که ابوبکر آن را به خالد داد.(1)

قارن که از مداین برای کمک به هرمزان می آمد، با هزیمت شدگان روبرو شد و باز همدل شدند و بازگشتند و در مذار اردو زدند.

خالد نیز در مذار فرود آمد و با هم روبرو شدند، و معقل زودتر از خالد با قارن روبرشد و او را کشت و بسیار کس از پارسیان دیگر که گفته اند در مذار سی هزار کس از پارسیان کشته شدند.

پس از جنگ غنایم را جمع و زن و فرزند جنگاوران و کسانی که به آنها کمک کرده بودند را به اسیری گرفتند و کشاورزانی که تعهد پرداخت خراج کردند به حال خود گذاشت.

خالد سعید بن عثمان را سالاری سپاه داد و مقرن ترنی را عامل وصول خراج کرد، و خود مراقب دشمن و اخبار آن بود.(2)

جاپان که سرکرده عجمی ها بود، در الیس مقابل خالد فرود آمد، و عبدالاسود و ابجر را بر دو پهلوی سپاه گماشت، آرایش خالد نیز همانند جنگ های پیشین بود، جنگی سخت افتاد و مشرکان منتظر آمدن بهمن و جاذوبه را داشتند، و مقاومت و پافشاری می کردند خالد گفت: «خدایا نذر می کنم که اگر بر آنها دست یافتم چندان از آنها بکشم که خونهایشان را در رودشان روان کنم، چون مسلمانان غالب شدند، خالد گفت تا منادی میان مردم ندا دهد: اسیر بگیرید، اسیر بگیرید هیچ کس را نکشید مگر مقاومت کند، سواران گروه گروه اسیر می آوردند، و خالد کسانی را معین کرده بود گردنشان را در رود می زدند و یک روز و یک شب چنین کردند و فردا و پس فردا در تعقیب آنها بودند تا به نهرین رسیدند و از هر سوی الیس همین مقدار پیش رفتند و گردن همه را زدند ... بعد از مقداری نقل قصه راجع به خون و زمین مغیره گوید: بر رود آسیاها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود


1- . همان، ص 1486.
2- . همان، ص 1488.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه