آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 629

صفحه 629

ما از اوییم هر که اصرار کند تا کشته شود جنگ با او رواست و خمس وی شما را بس است، گوید خوارج از این موقع سخن آغاز کردند(1) که ما بعداً از آنها سخن خواهیم آورد.

یعقوبی هم گوید: پس از جنگ که در چهار ساعت روز بود، منادی علی علیه السلام فریاد کرد، هان! زخمداری کشته نشود، و گریزنده ای را دنبال نکنند، و به طرف پشت کننده ای نیزه نزنند، و هر کس سلاح را بیندازد در امان است.(2)

پس از پایان جمل و ورود علی علیه السلام به بصره مردم با حضرت بیعت کردند به اینکه در برابر خدا متعهد شدند که با هر کس او به صلح است به صلح باشند و با هر کس که در جنگ است با او بجنگند.

زیاد بن ابی سفیان از بصره بیرون نیامده بود و در بیعت حضور نداشت و با میانداری نافع بن حارث علی علیه السلام را پیش زیاد برد، و زیاد عذر بیماری خواست که عذر او پذیرفته شد، و برای امارت بصره مشورت داد که یکی از خاندان خود را منسوب دار که من به او مشورت خواهم داد، و درباره ابن عباس همسخن شدند زیاد هم مأمور خراج گردید.

در سال سی و یکم محمد بن ابی حذیفه، عبدالله بن ابی سرح حاکم مصر را که فرماندار عثمان بود از مصر رانده و خود مصر را داشت، تا مردم با علی علیه السلام بیعت کردند، و معاویه مخالفت آشکار کرد و عمر و عاص با او بیعت نمود، در این هنگام بود که معاویه و عمروعاص به سوی مصر روان شدند، و محمد بن ابی حذیفه را به حیله کشتند.

عبدالله بن ابی سرح در حدود مصر مجاور فلسطین مترصد بود که خبر کشته شدن عثمان و بیعت با علی علیه السلام را شنید، و دانست که قیس بن سعد از طرف علی علیه السلام به امارت مصر می آید و دانست که حریف او نخواهد شد، به دمشق نزد معاویه رفت.


1- . همان، ص 2474.
2- . همان، ص 81.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه