آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 63

صفحه 63

جبرئیل آمد و گفت: ای محمد! آنچه را فرمان یا فته ای انجام ده که به عقوبت نیفتی، اینک تو ای علی طعامی آماده کن و ران گوسفندی و ظرف شیری و بنی عبدالمطلب را فراخوان که فرمان خدا را به آنها رسانم، من آنچه را پیمبر صلی الله علیه و آله فرمود انجام دادم. قوم که حدود چهل نفر بودند حاضر شدند که عموهای پیمبر، ابوطالب و حمزه، عباس و ابولهب در جمع حاضر بودند فر مود طعام را حاضر کردم و پیمبر صلی الله علیه و آله پاره گوشتی برگرفت و با لب پاره کرد و در اطراف ظرف نهاد و گفت به نام خدا تناول کنید.

همه خوردند تا سیر شدند و چیزی کم نیامد قسم به خدایی که جان من به فرمان اوست غذایی که برای همه آوردم، و همه خوردند و سیر شدند، به اندازه خوراک یکی از آنها بود.

باز پیمبر فرمود: قوم را نوشیدنی بده، ظرف شیر را آوردم که همه نوشیدند تا سیراب شدند. به خدا سوگند که ظرف شیر به اندازه یکی از آنها بود و همه نوشیدند و شیر کم نشد.

چون پیمبر صلی الله علیه و آله خواست سخن آغاز کند ابولهب پیشدستی کرد و گفت رفیق شما شما را جادو کرد، همه برخاستند و متفرق شدند و پیامبر صلی الله علیه و آله نشد مطلب خود را بیان فرماید. روز دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله به من[ علی] فرمود: چنانکه روز پیشین کرده بودم، کسان را دعوت و غذایی که آماده کردم بودم بیاوردم و بخوردند و چیزی کم نیامد و شیر نیز همه نوشیدند و سیراب شدند.

پس از آن پیمبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای بنی عبدالمطلب به خدا هیچ کس از مردم عرب چیزی بهتر از آنچه من آورده ام برای قوم خویش نیاورده است، من برای شما خیر دنیا و آخرت آورده ام و خدای تعالی مرا فرمان داده که شما را به سوی او بخوانم، کدامتان مرا در این کار یاری می کنید که برادر، وصی و جانشین من باشید، گوید: و قوم خاموش ماندند و من[علی] که از همه خردسال تر بودم گفتم: ای پیامبر خدا من پشتیبان تو خواهم بود.

و او گردن مرا بگرفت و گفت: این برادر و وصی و جانشین من است، مطیع وی باشید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه