آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 661

صفحه 661

خود بدار [ابوموسی] گفت: نه ما بر امری اتفاق کردیم.

پس بالای منبر رفت و علی علیه السلام را خلع کرد. سپس عمروبن عاص بر منبر بالا رفت و گفت: چنانکه این انگشترم در دستم ثابت است، معاویه را پایدار ساختم ابوموسی فریاد زد: ای منافق غدر کردی، همانا مثلث مثل سگ است که اگر بر او حمله کنی نفس می زند و اگر او را واگذاری نفس می زند، عمرو به او گفت همانا مثلث مثل خر است که کتابها بار وی است و مردم فریاد کردند، به خدا سوگند دو داور بجز آنچه در کتاب خداست داوری کردند و شرط بر آن دو جز این بود، و مردان با تازیانه ها یکدیگر را زدند و مردانی موهای دیگران را گرفتند و مردم پراکنده شدند، و خوارج فریاد زدند، حکمی جز برای خدا نیست و گفته شده نخستین کسی که به این سخن فریاد زد، عروه بن ادیه تمیمی بود پیش از آنکه دو حکم مجتمع شوند. (1)

طبری نیز چنین گوید: (حکمان همدیگر ر بدیدند، عمروبن عاص گفت: ای ابوموسی می دانی که عثمان رضی الله عنه به ستم کشته شد؟

گفت: بله.

گفت: می دانی که معاویه و خاندان او [معاویه] اولیای او هستند؟

گفت: بله.

گفت: خدا عزوجل گفته:

« وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا»(2)

هر که به ستم کشته شود ولی وی را تسلطی داده ایم، اما در کشتن زیاده روی نکند که او نصرت یافته است.

آنگاه گفت: ای ابوموسی چه مانعی دارد که معاویه را که ولی خون عثمان است به خلافت برداری که خاندان وی در میان قریش چنان است که می دانی اگر


1- . یعقوبی، ج 2، ص 92.
2- . سوره بنی اسرائیل، آیه 33.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه