آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 71

صفحه 71

کنیم، صحیفه را آوردند و مهرها همچنان بر آن بود، پس ابوطالب گفت: آیا هیچ کاری با آن کرده اید؟ گفتند: نه به خدا قسم. گفت: پس محمد از طرف پروردگارش به من گوید که خدایش موریانه را فرستاده است تا هر چه را جز نام خدا در آن بود همه را خورده است، راستی بگویید که اگر سخنش راست باشد، چه می کنید؟ گفتند دست برمی داریم و کاری نداریم، گفت: من هم اگر سخنش دروغ درآید، او را به شما دهم تا بکشید. گفتند: انصاف دادی و نیکو گفتی. مهر صحیفه شکسته شد و ناگهان دیدند موریانه هر چه جز نام خدا در آن بوده، همه را خورده است، پس گفتند: این جز جادوگری نیست و ما هرگز در تکذیب او مثل این ساعت جدی نبوده ایم، در آن روز مردم بسیاری به اسلام درآمدند، و بنی هاشم و بنی مطلب از شعب درآمدند و دیگر به آن برنگشتند.[(1)](2)

پس از مرگ ابوطالب قریش بر پیامبر سخت گرفتند و قصد کشتن او را داشتند حضرت برای تبلیغ به طائف سفر کرد و با سران قبایل سخن گفت و نتیجه نگرفت و تنها عدّاس غلام نصرانی عتبه بن ربیعه اسلام آورد و رسول خدا به مکه بازگشت.(3)

مقدمات هجرت به مدینه - اصحاب عقبه -

اوس و خزرج دو طایفه نیرومند در مدینه بودند که سال هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه مشغول تبلیغ و تحمل سختی ها بود، آنها با یکدیگر به جدال و نبردهای پی درپی مبتلا بودند و رفته رفته سخت آشفته و خسته و پریشان شده بودند و قوم یهود بنی نضیر و بنوقریظه بر آنها گستاخ شده بودند، آنها آمدند به مکه و از قریشیان برای اصلاح کار خود کمک خواستند و توفیق نیافتند، به طائف هم رفتند و بی نتیجه بازگشتند، تا اینکه مردی از قبیله اوس به مکه آمد و مسلمان شد و به


1- . رجوع کنید به طبقات ابن سعد، ج 1، ص 208.
2- . یعقوبی، ج 2، ص 388 الی3 90.
3- . همان، ج 3، ص 3 95.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه