آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت صفحه 88

صفحه 88

گوید: و عقبه بن ربیعه و برادرش شیبه بن ربیعه و پسرش ولید از روی حمیت به میدان آمدند و هماورد خواستند، شش تن از جوانان انصار سوی آنها شدند، عقبه گفت: «ما اینها را نمی خواهیم، باید عموزادگان ما بنی عبدالمطلب به جنگ ما بیایند؛ پیمبر گفت: علی علیه السلام و حمزه و عبیده بن حارث برخیزید، و خدا عقبه بن ربیعه و شیبه بن ربیعه و ولید بن عقبه را بکشت و عبیده بن حارث زخمدار شد و هفتاد کس از آنها بکشتیم و هفتاد اسیر بگرفتیم.

و هم علی علیه السلام گوید: به روز بدر که آماده جنگ شدیم در پناه پیمبر خدا بودیم و او از همه ما دلیرتر بود، و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود.)(1)

یعقوبی گوید:(جنگ بدر هجده ماه پس از رسیدن پیغمبر صلی الله علیه و آله به مدینه در روز جمعه سیزده شب به پایان رمضان مانده به انجام رسید.

رسول خدا با سیصد و به قولی نود مرد بیرون رفت که از جمله هشتاد و یک نفر از مهاجران و دویست و سی و دو مرد از انصار بودند، با رسول خدا دو اسب بود، اسبی از زبیربن عوام و اسبی از مقداد بن عمرو بن بهرانی و به قولی اسبی از مرثد بن ابی مرثد غنوی، و نیز با او هفتاد شتر بود . روز جمعه هفدهم ماه رمضان برخورد کردند، و از مسلمانان چهارده مرد به شهادت رسید؛

و از مشرکان و سروران قریش هفتاد مرد کشته و هفتاد مرد از آنان در بند شدند پس رسول خدا فرمود تا دو نفر از اسیران یعنی عقبه ابی معیط بن عمرو بن امیه و نضر بن حارث بن کلده بن عبد مناف بن عبدالدار را گردن زدند و از شصت و هشت مرد فدیه گرفت, عباس بن عبدالمطلب فدیه خود و دو برادر زاده اش عقیل بن ابیطالب و نوفل بن حارث و فدیه هم پیمان آن دو از بنی فهد را پرداخت.

عباس به رسول خدا گفت: مرا مالی نیست پس بگذار تا از مردم گدایی کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: مالی که آن را به ام الفضل[یعنی به همسرش لبابه هلالیه دختر حارث] دادی و به او گفتی این ذخیره باشد، کجاست؟ عباس گفت: گواهی


1- . همان، ص 948 – 949– 950.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه