- پیشاهنگ سخن 1
- حکایت ولادت 3
- اشاره 3
- متن حدیث 5
- صحت حدیث 6
- اشاره 7
- دوم: حکم شک 8
- اول: حکم تیمّم 8
- پنجم: همه داناتر از عمر هستند 11
- ششم: خلیفه معنای «ابّ» را نمی داند 12
- هفتم: حکم خلیفه بر زن دیوانه ای که زنا کرده بود 13
- هشتم: ناآگاهی خلیفه از تأویل کتاب خدا 14
- نهم: ناآگاهی خلیفه از کفّاره تخم شترمرغ 15
- دهم: همه از عمر دین فهم ترند 17
- یازدهم: خلیفه فرمان می دهد پسری را که با مادرش بر سر نسب، نزاع دارد بزنند. 17
- سیزدهم: خلیفه در قرائت نماز اجتهاد می کند 19
- دوازدهم: ناآگاهی خلیفه از مفاد برخی سخنان 19
- چهاردهم: رأی خلیفه در ارث 20
- بیست و چهارم: خلیفه نمی داند چه بگوید 21
- بیست و پنجم: تجسس خلیفه 22
- بیست و هفتم 23
- بیست و ششم: رأی خلیفه در حدّ شرابخواری 23
- بیست و هشتم 24
- بیست و نهم: خلیفه و کلاله 25
- چهل و یکم 26
- چهل و چهارم: نظر خلیفه و درخت رضوان 27
- پنجاه و یکم: اجتهاد در منع گریه بر مرده 28
- پنجاه و دوم: اجتهاد عمر در مورد قربانی 29
- شصتم: اجتهاد در زیورآلات کعبه 30
- شصت و یکم: اجتهاد خلیفه در سه طلاق 31
- شصت و هشت: منع از دو متعه 32
- شصت و نه: متعه زنان 33
- اشاره 34
- نگاهی به مسئله دو متعه 35
- متعه در قرآن 38
- اشاره 41
- هفتاد و هشت: اجتهاد خلیفه در مورد شراب و آیه های آن 42
- هشتادم: خلیفه و توسعه دو مسجد 44
- هشتاد و سوم: خلیفه و مرد یهودی 45
- هشتاد و یکم 45
- هشتاد و دوم: نظر خلیفه درباره خوردن گوشت 45
- هشتاد و پنجم: اجتهاد خلیفه در مصادره دارایی های کارگزاران 46
- هشتاد و ششم: نظر خلیفه در خریدن شتر 46
- هشتاد و هفتم: نظر خلیفه در بیت المقدس 47
- هشتاد و هشتم: نظر خلیفه درباره مجوس 48
- هشتاد و نهم: روزه ماه رجب 49
- نودم: اجتهاد خلیفه در سؤال از مشکلات قرآن 50
- نود و دوم: نهی خلیفه از حدیث 51
- نود و سوم: باز هم نهی از کتابت سنن 53
- نود و چهارم: نظر خلیفه درباره کتاب ها 54
- نود و پنجم: خلیفه و قرائت ها 58
- نود و ششم: اجتهاد خلیفه در نام ها و کنیه ها 59
- نود و هفتم: خلیفه پسرش را بعد از اجرای حد، دوباره حد می زند 61
- نود و هشتم: خلیفه نمی داند روز عید چه بخواند؟ 62
- اشاره 63
- نود و نهم: خلیفه و معانی الفاظ 63
- صدمین: روزه همه سال 63
- ترجمه آیه 64
- اشاره 65
- نتیجه بحث 65
- کرامتی درباره این حدیث 71
- ماجرا چه بود؟ 72
از دیگر سوی، ابن جوزی نقل کرده است که عمر همه روزه، روزه می گرفت.(1) در سیره او آورده اند که عمر پی درپی روزه می گرفته است و روایت هایی مختلف در این خصوص آمده است. از سویی روزه همه سال ناممکن است برخی روزها مثل عیدین و تشریق نباید روزه گرفت. البته به طورکلی اگر کسی منهای روزهای ممنوع روزه بگیرد، اشکالی نیست، ضرری هم به خود نزند یا حقّی را پایمال نکند. خلیفه در ظاهر، در زمره کسانی بوده که پیوسته روزها را به هم می پیوندند و روزه می گیرند. علّامه از بیش از بیست نفر را نام برده که تمامی سال را روزه می گرفته اند.(2) امّا جای این سوال باقی است که چرا خلیفه به آن مرد به سبب روزه دهر تازیانه زد. آیا روزه همه سال مخصوص خلیفه و اجتهاد او بوده است؟!
(ان هذا لهو القصص الحق و لقد جئناهم بکتاب فصلناه علی علم و ما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون ان الظن لا یغنی من الحق شیئاً)
ترجمه آیه
همانا این همان داستان حق است و ما برای شما کتابی آوردیم که از روی دانش آن را شرح داده ایم. آنان به آن، آگاهی ندارند
1- سنن بیهقی، 4/301؛ الریاض النضره، 2/38؛ صحیح مسلم، 1/319.
2- الغدیر، 6/324.