الغدیر همراه جلد 8 صفحه 76

صفحه 76

بی مایگی خلیفه را آشکار سازد که در این مسئله ساده کمیت(1) او لنگ است تا چه رسد به مسائل سخت و دشوار.

25. اعتراف به زنا

کنیزی زنگی در نزد عُمر، به زنا اعتراف کرد. عُمر با علی (علیه السلام) ، عثمان و عبدالرحمن عوف، مشورت کرد، جز عثمان. همگی حکم به رجم را دادند. عمر نظر عثمان را جویا شد. او گفت: کنیز به گونه ای صریح اقرار کرد که گویی حکم را نمی دانسته و حد بر کسی است که آن را بداند.

عمر گفت: راست گفتی؛ سوگند به خدا که جانم به دست او است، اجرای حد جز بر کسی که دانسته، کاری کرده باشد، روا نیست.

آن گاه عمر او را یکصد تازیانه زد و تبعیدش کرد.

علّامه امینی (رضی الله عنه) می گوید: اگر سخن عثمان خلیفه راست باشد، تمام اقرارها از اعتبار می افتند؛ در حالی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با اقرار صریح و نبودن راه گریز، حد اجرا کرده است. عمر سخن علی (علیه السلام) را شنیده و حد رجم نکرده و از سویی او را یکصد تازیانه زده و تبعید کرده است؟!

26. خرید و فروش صدقه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)

عثمان، ملکی را که حق وقف رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن بود، خرید.


1- ر. ک: الغدیر 6/161 و 174؛ 8/227- 230.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه