- مقدمه 1
- نامه مصری ها به عثمان 3
- خلیفه تعهد می کند به کتاب و سنّت عمل کند سال 35ﻫ. 4
- بداخلافی سیاسی 6
- تعهدی دیگر 7
- خلیفه بسیار توبه کن و توبه شکن 11
- برخی نامه های عثمان در روزهای محاصره 13
- نگاهی در آن نامه ها 15
- درگیری در خانه عثمان 17
- قتل عثمان 19
- کفن و دفن خلیفه 22
- نظری به کتاب های تألیفی 35
- وصیت پنداری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عثمان 44
- نظری به حدیث های وصیت 47
- غلوگرایی در فضائل سه خلیفه 53
- امّا روایت های غُلوّ 55
- غلوّ در فضیلت تراشی برای معاویه 62
- معاویه در ترازوی داوری 65
- سعیدبن عاص 77
- جنایات معاویه در صفحات تاریخ سیاهش 78
- کارزار پسر هند با علی امیرمؤمنان (علیه السلام) 83
- کارهایی زشت در ترازوی پسر هند 87
- تهمت هایی که در نامه عمل معاویه، ثبت است 88
- موضع گیری های معاویه با ابو محمدحسن سبط (علیه السلام) 90
- امام حسن (علیه السلام) کیست؟ 90
- اما معاویه؟ 91
- رفتار معاویه با حجربن عدی و یاران او 94
- مالک اشتر 96
- عمروبن حمق 96
- محمدبن ابی بکر 97
- قبیصه بن ضبیعه 97
- عبدالله بن خلیفه 97
- صیفی بن فسیل 97
- چهل داستان ساختگی در ستایش معاویه 98
- ساخته حاشیه نشینان دربار خلافت 101
- پایانه بحث غلوّ 102
محمد در حکومت جائرانه معاویه به دست کسان او به شهادت رسیده و گزارش ها در چگونگی قتل او متفاوتند.
علامه امینی (رضی الله عنه) می نویسد محمدبن ابابکر را بدین سبب کشتند که او از یاران علی بن ابی طالب (علیه السلام) بوده است و می نویسد: بر فرض محمد تنها قاتل عثمان بن عفّان بوده که نبوده مهاجرین و انصار در آن قتل شرکت داشته اند _ و او محکوم به قصاص گشته است آیا در شریعت اسلام قصاصی به آن صورت که محمد را کشتند آمده است او را در جیفه درازگوشی گذاشتند و آتش زدند و سر او را در شهرها گرداندند. آیا این، مقتضای دین خدا بوده که محمدبن ابی بکر بر آن بوده و یا آیین جعل خدای معاویه و خدای پدران او آن درخت نفرین شده در قرآن، است؟
ماجرای آنان را به صورت حقیقی حکایت کنیم و سپس خبر آن مسخرگی های آنان می آید حکم جز برای خدا نیست او حق گوید و بهترین جدا کنند حق از باطل است (اقتباس از کهف/13 و انعام/57 و 59.)
چهل داستان ساختگی در ستایش معاویه
علامه امینی درباره معاویه فصلی گشوده و علاوه بر آنچه در جلدهای پیشین از بدعت ها و خلافکاریهای او را آورده، چهل داستان ساختگی توسط حاشیه نشینان دربار خلافت اموی را نقل کرده که ما به تعدادی اشاره می کنیم.