بر کرانه غدیر صفحه 1142

صفحه 1142

در کتاب الخصایص الکبری، از اسامه بن زید روایت شده است که:

روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم یکی از یارانش را به مأموریتی فرستاد. آن مرد در انجام مأموریت سستی کرد و در جریان آن دروغ بر رسول خدا بست.

پیامبر از این کار مرد به شدت ناراحت شد و او از نفرین کردند. در نتیجه او را در بیابانی به صورت مردار یافتند، در حالی که شکم او شکافته شده بود و زمین جنازه او را نپذیرفته بود.

*****

الغدیر، ج 2، ص 162.

مرگ لهب

لهب بن ابی لهب روزی به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و به آن حضرت دشنام داد و ناسزا گفت. رسول خدا که از این کار جاهلانه ی او ناراحت شده بود، فرمود:

بار خدایا سگ خود را بر او مسلط فرما.

ابولهب از شنیدن این سخن پیامبر در رابطه با پسرش بسیار ترسید به طوری که وقتی پسرش را به همراه کاروان مال التجاره به شام فرستاد.

به غلامان و وکلای خود سفارش که مراقب لهب باشند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه