بر کرانه غدیر صفحه 1155

صفحه 1155

الغدیر، ج 9، ص 250.

مروان و انکار توسل

داود بن ابی صالح روایت می کند که:

روزی مروان، کنار قبر شریف رسول خدا آمد، دید مردی پیشانی اش را روی قبر گذاشته است.

مروان گردنش را گرفت و او را بلند کرد و گفت:

ای مرد، آیا می دانی که چه می کنی؟ آن مرد که ابوایوب انصاری بود، گفت:

آری می دانم که چه می کنم.

من پیش سنگ نیامده ام.

بلکه پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده ام و از او شفاعت می طلبم. ای مروان من از رسول خدا شنیدم که می فرمود:

«بر دین گریه نکنید، آنگاه که اهلش رهبری آن را دارد. آنگاه بر دین گریه کنید که نااهل بر آن حاکم باشد.»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه