بر کرانه غدیر صفحه 1228

صفحه 1228

ای امام، لباسی از شما را می خواهم که به من هدیه دهید تا من آن را به عنوان کفن خود کنم.

امام علیه السلام لباسی به او دادند. خبر این قضیه به مردم قم

رسید. از دعبل درخواست کردند که لباس را در برابر 300 هزار درهم به آنها بفروشد و او نپذیرفت و آنها راه را بر دعبل بستند و بر او شوریدند و جامه را به زور از او گرفتند و گفتند که باید پول را از ما قبول کنی.

دعبل گفت:

به خدا قسم که قبول نمی کنم، به هر حال آنها به این طریق، با دعبل سازش کردند که 300 هزار درهم را در مقابل یکی از آستین های آستر آن لباس بدهند، وی راضی شد.

پس یکی از آستینهای لباس را به او دادند، او آن را به دوش می بست، او قصیده «مدارس آیات خلقت تلاوه» را بر جامه نوشت و در آن احرام کرد و دستور داد آن را در کفن هایش بگذارند.

*****

الغدیر، ج 4، ص 248.

پاداشی از آسمان

جابر می گوید:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه