بر کرانه غدیر صفحه 1289

صفحه 1289

زندانیان او را مسخره می کردند و می گفتند:

بیچاره دیوانه شده است!

از آن طرف «الناصر» نیز المؤمنین علیه السلام را در خواب دید که به او فرمود:

هم اکنون ابن جمیل را آزاد کن. او با ترس و وحشت از خواب بیدار شد و دوباره خوابید ولی باز هم همان رویا تکرار شد.

مرتبه سوم، فورا کسی را مأمور آزادی ابن جمیل گردد. هنگامی که مأمور وارد اطاقش گردید، دید او آماده بیرون آمدن است. او را پیش «الناصر» برد و ماجرایش را نقل کرد.

خلیفه به او گفت:

شنیدم که پیش از آمدن مأمور، آماده بیرون آمدن بودی؟

در جواب گفت:

آری خلیفه گفت:

چرا؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه