بر کرانه غدیر صفحه 1293

صفحه 1293

من در هنگام مرگ پدر بر بالینش بودم. او در لحظات مرگ بیهوش شد.

و چون به هوش آمد. سه بار گفت:

«بار خدایا خاندان محمد» و سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد.

*****

الغدیر، ج 4، ص 51.

سید حمیری

فضیل رسان می گوید:

روزی به خدمت جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسیدم. تا شهادت عمویش زید را به ایشان تسلیت بگویم.

پس از آن گفتم:

اجازه می دهید که شعری از سید حمیری را برایتان بخوانم؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه