بر کرانه غدیر صفحه 1384

صفحه 1384

هنوز شتر خود نرسیده بود که سنگی از فراز بر سر او آمد و از دبر او خارج شد و او را کشت.

*****

الغدیر، ج 2، ص 127.

کمک مالی

روزی معاویه نامه ای به مروان نوشت و به وی دستور داد که خانه کثیر بن صلت را از او بخرد. کثیر خانه خود را نفروخت.

معاویه نامه دیگری نوشت و به مروان دستور داد با او در برابر طلب من سختگیری کن.

اگر قرضش را داد که بسیار خوب و الّا خانه اش را بفروش و طلب را بردار.

مروان پیام معاویه را به او رساند و گفت:

سه روز مهلت داری و گرنه خانه ات را می فروشم. کثیر اموال خود را جمع آوری کرد و سی هزار کسر آورد و از مردم درخواست کمک نمود و گفت:

آیا کسی هست که به داد من برسد و این مبلغ را به من بدهد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه