بر کرانه غدیر صفحه 1402

صفحه 1402

عباده بن صامت که از مجاهدان بدر بود، هنگامی که در شام ساکن بود، قافله ای را دید که بار شراب دارد پرسید اینها چیست؟

گفتند:

شراب است که به فلانی می فروشند پس تیغی از بازار برگرفته به طرف قافله رفت و همه مشک های شراب را پاره کرد ابو هریره در آن هنگام در شام بود معاویه به او پیغام داد که جلو برادرت را بگیر روزها می رود به بازار و اجناس اقلیت های مذهبی را از بین می برد و شبها در مسجد می نشیند و کاری جز انتقاد و فحش دادن به نوامیس ما ندارد جلو برادرت را بگیر رو نگذار ما را اذیت کند

ابو هریره رفت به پیش عباده و گفت:

چکار داری به معاویه؟ حساب اعمال او با خود اوست نه با تو!

عباده گفت:

هنگامی که ما با پیامبر بیعت کردیم تو نبودی ما با او بیعت

کردیم که جز در راه رضای حق گام بر نداریم. همیشه امر به معروف و نهی از منکر کنیم و در این راه از سرزنش کنندگان نهراسیم ما بر سر پیمان خود تا آخرین قطره خون خود هستیم و حال اجازه نمی دهیم که معاویه خرید و فروش شراب به راه اندازد ابوهریره که جوابی برای گفتن نداشت، ساکت شد و کلمه ای هم نگفت.

*****

الغدیر، ج 19، ص 279.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه