بر کرانه غدیر صفحه 1473

صفحه 1473

*****

الغدیر، ج 11، ص 203.

مادر واقعی

روزی برای عمر قضیه پیچیده ای رخ داد که از حل آن عاجز شد.

بنابراین به یارانش گفت که باید به سراغ گفت که باید به سراغ علی علیه السلام رفت تا مشکل را حل نماید. باید او نزد شما بیاید، نه این که شما به نزد او بروید.

عمر گفت:

هیهات!

او کجا و ما کجا؟ اینجا شاخه ای از بنی هاشم

و شاخه ای از پیامبر و باقی مانده از علم و دانش است که باید خدمتش رسید، نه اینکه او بیاید. ماجرای از این قرار بود که مردی دو زن یکی آزاد سنگین مهر و دیگری کنیز ام ولد داشت. آنها هر دو با هم زائیدند. یکی پسر و دیگری دختر. هر دو مدعی شدند که پسر از آن اوست.

علی علیه السلام کاهی را از زمین برداشت و فرمود:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه