بر کرانه غدیر صفحه 1503

صفحه 1503

پس پسرش به او سفارش کرد، دیگر دیواری را بنا نکن مگر آن زمین را راضی کنی. بعد از این صحبت عمر دیگر کاری به عباس نداشت. مدتی گذشت و عباس خودش به این کار راضی شد و مسجد را توسعه داد.

*****

الغدیر، ج 12، ص 130.

خوردن گوشت

روزی عمر مردی از انصار را دید که تکه گوشتی را به دست گرفته است.

عمر به او گفت:

ای برادر این چیست؟

او گفت:

این گوشت است و من آن را برای خانواده ام می برم.

عمر گفت:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه