بر کرانه غدیر صفحه 1509

صفحه 1509

*****

الغدیر، ج 11، ص 396.

نهی خلیفه از متعه

روزی عمر در حالی که در عرفات ایستاده بود، ناگاه مردی را دید که از سرش طیب و چیز خوشبوئی می چکید، پس عمر به او گفت:

وای بر تو ای مرد! مگر مُحرم نیستی؟

آن مرد گفت:

ای خلیفه من مُحرم هستم.

عمر گفت:

مُحرم، ژولیده و خاک آلود است در حالی که از مویت عطر می چکد.

آن مرد گفت:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه