بر کرانه غدیر صفحه 1516

صفحه 1516

ای پیرزن در حالی که تو در خیمه ات نشسته ای، عمر چگونه از تو باخبر باشد؟ پیرزن گفت:

سبحان الله. گمان نمی کردم که کسی بر مردم ولایت کند و نداند که در مشرق و مغرب سرزمین او چه می گذرد.

عمر که از

این حرف بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بود، با ناراحتی از پیرزن خداحافظی کرد و به راه خود ادامه داد. در حالی که می گریست و با خود می گفت:

وای بر تو ای عمر!

همه از تو داناتر هستند. حتی پیرزن ها.

*****

الغدیر، ج 11، ص 286.

شجره رضوان

بعد از فوت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم بعضی از مردم برای نماز خواندن به زیر درختی می رفتند که در زیر آن بیعت رضوان شده بود، این خبر به گوش عمر رسید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه