بر کرانه غدیر صفحه 1558

صفحه 1558

یکی دیگر از شاعران این گونه سروده است:

«ای ابوبکر با این کار خویش چهره قریش را زشت کردی و آوازه آن را دگرگون کردی. اگر تو در پی سرافرازی بودی آیا در میان قبیله خودت هیچکس دیگر نبود که خواهرت را به او بدهی؟ آنچه که تو با کندی کردی، شایسته ستایش نیست و پاداشی هم برای تو ندارد، بلکه تو سزاوار سرزنش هستی». خلیفه بعدها از کار خود پشیمان شد و آرزو کرد که ای کاش او را گردن زده بود ولی کار از کار گذشته بود.

*****

الغدیر، ج 14، ص 9.

از دین برگشتگان سلیمی

هشام پسر عروه می گوید که روزی به ابوبکر اطلاع دادند که گروهی از دین خود برگشته اند

و در فلان مکان گرد آمده اند.

ابوبکر به خالد پسر ولید دستور داد که به سراغ آنان برود و آنان را مجازات کند. خالد به سراغ آنان رفت. او مردان آنان را در آغل چهارپایان جمع کرد و آنجا را به آتش کشید به طوری که تمام آنها کشته شدند. این گزارش به عمر رسید. او نزد ابوبکر آمد و گفت:

ای خلیفه چرا گذاشتی که مردی، مردم را به گونه خدای بزرگ و گرامی شکنجه و عذاب دهد؟

ابوبکر گفت:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه