بر کرانه غدیر صفحه 1560

صفحه 1560

او به طریقه پسر حاجز نامه ای نوشت و به او دستور داد که به جنگ ایاس برود و

او را دستگیر کرده و به نزد ابوبکر بیاورد. او با سپاهی به سراغ ایاس رفت. یاران ایاس کشته شدند و او تنها ماند.

پس رو به طریفه کرد و گفت:

ای طریفه تو نماینده ابوبکر هستی و من نیز نماینده او هستم.

پس نسبت به هم برتری نداریم. طریفه گفت:

ای راست می گویی سلاح را کنار بگذار و بیا تا به نزد خلیفه برویم تا او میان ما حکم کند. او قبول کرد و آنها با هم به نزد خلیفه آمدند. چون به نزد ابوبکر رسیدند، وی دستور داد که آنها به سوی بقیع بروند و در آنجا ایاس را در آتش بسوزانند.

پس طریفه او را به همانجا که برای درخواست باران می رفتند و یا بر مردگان نماز می خواندند برد و آتشی برافروخت و او را در میان افکند. گویند دست و پای او را بسته میان آتش افکند.

*****

الغدیر، ج 13، ص 312.

فرمانروایی کهتران

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه