حقیقتی برگونه تاریخ صفحه 4

صفحه 4

انتشار این خبر در فضای مدینه و سایر شهرها غلغله ای به پا کرد و در دل گروههای زیادی از مردم شور و شوق فراوانی برانگیخت و به دنبال آن ، هزاران نفر از محلهای خود کوچ کردند و در اطراف مدینه خیمه ها برپا کردند و همگی در انتظار حرکت کاروان پیامبر لحظه شماری می کردند. رسول اکرم (ص ) پس از غسل و نظافت کردن ، جامه سفید و بلندی به تن پوشید و با پای پیاده در حالی که تمام اعضای خانواده خود را در درون هودجی بر روی شتران جای داده بود، پیشاپیش مردم به سوی مکه به راه افتاد.(3)

در این سفر گروههای مهاجر و انصار و جمعیت انبوهی از مردم مدینه و قبایل اطراف آن ، حضرتش را همراهی می کردند. در بین راه در مناطق مختلف ، کاروانها و گروههای کوچک و بزرگ ، منزل به منزل به تدریج به کاروان پیامبر ملحق می شدند. هر چه به مکه نزدیکتر می شدند، جمعیت زائران خانه خدا افزایش می یافت . منظره با شکوهی به وجود آمده بود. همه از اینکه این توفیق نصیبشان شده بود تا در رکاب رسول خدا و همراه با ایشان عازم سفر حج بشوند، خوشحال و شادمان بودند. هر چه زمان می گذشت ، جمعیت

بیشتر می شد و شور و نشاط مردم فزونی می یافت .

حضرت علی (ع ) که از طرف رسول خدا(ص ) برای تبلیغ اسلام به یمن رفته بود، پس از اینکه از حرکت پیامبر به قصد حج و زیارت خانه خدا باخبر شد، با دوازده هزار نفر عازم مکه شد.(4)

امسال بیابان حجاز جمعیت فراوان و با شکوهی را به خود می بیند که همه با اشتیاق تمام به سوی مکه در حرکتند. وقتی کاروان به (ذی الحلیفه ) منطقه ای که مسجد شجره هم در آنجا قرار دارد رسیدند، پیامبر شب را در آنجا اقامت گزید و صبح خیلی زود به طرف مسجد شجره حرکت کردند و در آنجا به همه دستور داد با دو قطعه پارچه سفیدی که از قبل همراه داشتند احرام ببندند. هنگام بستن احرام ، طنین پر شور لبیک ...اللهم لبیک از بیابانهای مکه به گوش می رسید. اینک زائران خانه خدا، همه با لباس سفید و یک شکل و یکنواخت نیت حج نمودند و به سوی مکه حرکت کردند در صحرای حجاز منظره شگفت آوری بوجود آورده بودند. خیل جمعیت سفید پوش مردم ، برای یک لحظه صحنه رستاخیز و صحرای محشر را در ذهن ها مجسم می کرد.

ورود به خانه محبوب

انبوه مردم در قالب کاروان همچنان در حرکت بودند و هر گاه به وادی می رسیدند و یا از نقطه بلندی و یا دره ای عبور می کردند، فریاد: لبیک اللهم لبیک آنان بلند می شد و شور و هیجانی در دلها ایجاد می کرد؛ به طوری که این وحدت و همدلی و احساس روح جمعی و یاد خدا سبب گردید

تا جمعیت همین که به نزدیک مکه رسیدند فریاد لبیک آنان فضای شهر مکه را تحت تاءثیر ورود خودشان قرار دهد. وقتی که دیوارهای مسجدالحرام را از دور مشاهده کردند ناخود آگاه قطرات اشک در چشمانشان حلقه زد و همگی صدای تکبیر خودشان را بلند و بلندتر کردند. روز چهارم ذی حجه بود که وارد مکه شدند. پیامبر از همان جا بیدرنگ به قصد زیارت خانه خدا از در (بنی شیبه ) وارد مسجدالحرام گردید؛ در حالی که جمعیت او را همراهی می کرد، خدا را حمد و ثنا می گفت و برای ابراهیم خلیل درود می فرستاد. کاروانها به تدریج به دنبال حضرت وارد مسجد الحرام شدند. در حالی که همه احرام سفید به تن داشتند یک دل و یک صدا همراه رسول خدا(ع ) فریاد کشیدند: لبیک اللهم لبیک ، لبیک لک لبیک ، لا شریک لک لبیک ، ان الحمد و النعمه و له الملک ، لا شریک لک لبیک لبیک اللهم لبیک ... چندین بار آنرا تکرار کردند و هم زمان هفت بار به دور خانه خدا چرخیده و آنرا طواف کردند. صحنه با شکوه و فراموش نشدنی بود. جمعیت پیامبر را همچون نگین انگشتری در میان گرفته بودند. پیامبر در حال تکبیر گفتن قطرات اشک از چشمانش همانند مرواریدی شفاف روی گونه مبارکش می غلطید.

او پس از طواف ،برای ادای طواف پشت مقام ابراهیم قرار گرفت و دو رکعت نماز خواند. وقتی از نماز فارغ گردید شروع کرد به سعی میان صفا و مروه . آنگاه رو به جمعیت کرد و فرمود: کسانی که همراه خود قربانی نیاورده اند باید

از احرام خارج شوند و با انجام (تقصیر) دیگر تمام محرمات احرام برای آنان حلال می گردد؛ اما من و کسانی که همراه خود قربانی آورده اند، باید به حال احرام باقی بمانند تا زمانی که در موقف ، قربانی خود را سر ببرند.(5)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه