- مقدمه ناشر 1
- سر اعراض اکثر صحابه از امام علی علیه السلام 2
- سر اعراض اکثر صحابه از امام علی علیه السلام 2
- عامل اول: وجود دو خط فکری در میان صحابه 3
- طرفداران طریق اجتهادی 3
- عامل اول: وجود دو خط فکری در میان صحابه 3
- عذر مکتب خلفا در مخالفت با امام علی علیه السلام 4
- 1 - کراهت قریش در جمع نبوّت و خلافت 4
- عذر مکتب خلفا در مخالفت با امام علی علیه السلام 4
- 2 - عدم تحمل عدل امام علی علیه السلام 5
- 3 - کمی سنّ 9
- 4 - عدم خواست خدا 10
- عامل دوّم: حقد و کینه 12
- عامل سوّم: امام علی علیه السلام مرد عدالت 14
- عامل چهارم: دشمنی با بنی هاشم 15
- 1 - دشمنی بنی امیه و بنی عباس 21
- 1 - دشمنی بنی امیه و بنی عباس 21
- علل دوری مسلمانان از اهل بیت علیهم السلام 21
- حکم سبّ امام علی علیه السلام 26
- 2 - جعل روایات در شأن خلفا 27
- 2 - جعل روایات در شأن خلفا 27
- احادیث جعلی 30
- 3 - جعل روایات در مذمّت اهل بیت علیهم السلام 32
- 4 - تقلید باطل 33
- 4 - تقلید باطل 33
- تعقّل، راه احتراز از تقلید کورکورانه 41
- 6 - تحریف فضایل اهل بیت علیهم السلام 43
- 6 - تحریف فضایل اهل بیت علیهم السلام 43
- موارد تحریف 46
- 7 - تضعیف مغرضانه احادیث 58
- 8 - آشنا نبودن با عملکرد اهل بیت علیهم السلام 59
- 10 - عملکرد برخی از مدعیان تشیع 62
مقابله پرداختند، که می توان از سردمداران این جرأت و خط فکری را عمر بن خطّاب دانست. او کسی بود که در صلح حدیبیه شدیداً با پیامبرصلی الله علیه وآله برخورد کرد و در اذان تصرّف کرده (حی علی خیرالعمل) را از آن ساقط نمود و به جای آن (الصلاه خیر من النوم) را در اذان صبح اضافه کرد. او از متعه النساء (عقد موقت) منع کرده و حجّ تمتع را آن گونه که پیامبرصلی الله علیه وآله دستور داده بود نیز تعطیل نمود. او در برخی از امور امثال تجهیز لشکر اسامه و احضار قلم و دوات برای پیامبرصلی الله علیه وآله به جهت نوشتن وصیتش، مخالفت عملی نمود. این ها همه دلالت بر وجود یک نوع خط فکری خاص در بین برخی از صحابه داشته است که به جهت آن برداشت و خط فکری، این گونه با پیامبرصلی الله علیه وآله عمل می کردند. آن ها پیامبر را در غیر وحی قرآنی یک فرد عادی بیش نمی دانستند. فردی که همانند سایر افراد مردم اشتباه کرده و به خطا می رود و لذا بر مردم است که در مقابل خطاها و اشتباهات او بایستند. آن ها معتقدند که ممکن است پیامبر خلاف مصلحت عمل کرده باشد؛ لذا بر ما است که مصالح واقعی را درک کرده و مطابق آن عمل کنیم، گرچه خلاف نصّ کتاب و سنت باشد.
عمر بن خطّاب در توجیه مخالفت با پیامبرصلی الله علیه وآله در نوشتن وصیت نامه خود می گوید: «... ولقد اراد فی مرضه ان یصرّح باسمه فمنعت من ذلک اشفاقاً وحیطه علی الاسلام»؛(1) «...او اراده نموده بود تا به اسم علی تصریح کند، ولی من به جهت مهربانی و احتیاط بر اسلام از آن امتناع نمودم».
1- 2. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 12، ص 21.
عذر مکتب خلفا در مخالفت با امام علی علیه السلام
عذر مکتب خلفا در مخالفت با امام علی علیه السلام
با مراجعه به تاریخ و کلمات رؤسای مدرسه خلفا پی می بریم که در عملکرد خود برای گرفتن حقّ خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام به بهانه هایی تمسّک جستند که نه تنها عذری شرعی و عقلانی برای عمل آن ها نیست؛ بلکه خود، دلالت بر بطلان افکار آن ها می باشد. اینک به برخی از این توجیهات اشاره می کنیم:
1 - کراهت قریش در جمع نبوّت و خلافت
گاهی در توجیه عمل ناشایست خود به جمله ای تمسک می کردند که غرب زدگان امروز نیز این شعار را بر زبان خود جاری ساخته و آن را دنبال می کنند. آنان می گفتند: قریش کراهت دارد که نبوّت و خلافت در یک خاندان قرار گیرد، اگر نبوّت در خاندان بنی هاشم بوده، امامت و خلافت باید در خاندانی دیگر قرار گیرند. و از آنجا که باید توسعه سیاسی در حکومت اسلامی باشد، لذا به خاطر جلب نظر قریش، خلافت و امامت را از علی علیه السلام که از بنی هاشم است سلب می نماییم.
پاسخ
بهترین پاسخ را در آن زمان ابن عباس در ردّ این استدلال داده است. او در جواب آن ها گفت: «اگر قریش خلافت را برای خود انتخاب کرد به جهت آن که خواست و ارا12ده خدا بود، اشکالی ندارد؛ ولی حق، خلاف این امر است، چون خداوند متعال گروهی را متّصف به کراهیت کرده و فرموده است: « ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا ما أَنْزَلَ 12