ترجمه الغدیر - جلد 3 صفحه 180

صفحه 180

یعقوبی در ج 2 ر 192 تاریخ خود آورده که: معاویه در ماه ذیقعده سال در کوفه مردم را برای بیعت جمع نمود و بعضی از بیعت کنندگان به صراحت به معاویه می گفتند که بخدا قسم با اکراه با تو بیعت می کنیم و معاویه در جواب می گفت: بیعت کنید، خدا در امریکه بااکراه صورت گیرد خیر بسیار قرار داده است بیعت کنند دیگر به معاویه گفت: از (مکر) توبه خدا پناه می برم. در این گیر و دار قیس بر سعد بن عباده آمد. معاویه گفت:قیس بیعت کرد قیس جواب داد: ای معاویه من خوش نداشتم که چنین روزی پیش آید.

ویه درخواست کرد: ساکت باش خدا تو را رحمت کند. قیس گفت:

بسیار مشتاق بودم که‌پیش از این ملاقات بین روح و تنت جدائی بیفکنم ولی خدا نخواست معاویه گفت: امر واراده خدا تغییرپذیر نیست. سپس یعقوبی گوید: در این هنگام قیس رو به مردم کرد و گفت:

ای مردم در عوض خیر و نیکی به شر و بدی رو آورده اید و به جای عزت ذلت را گرفته اید و کفر را جایگزین ایمان نموده اید و با این کجروی سرانجام چنین شد که بعد از ولایت امیر المومنین و سرور و آقای مسلمین و پسرعموی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آزاده شده پسر آزاده شده بر شما مسلط گردد و حکم راند و شما رابه پستی و نیستی کشاند و بر شما جور و ستم نماید چگونه به این قضیه جهل می ورزید؟ یا خداوند بر دلهایتان مهر زده که تعقل نمی کنید؟

در اینهنگام بود که معاویه خم شد و دست قیس را گرفت و گفت: تو را سوگند می دهم که از این روش و گفتار خودداری کن و در ضمن دست خود را با صدا به دست قیس زد و مردم هم بانگ برآوردند که قیس بیعت نمود.

قیس گفت: دروغ گفتید، بخدا قسم بیعت ننمودم و بعد از این قضیه کسی با معاویه بیعت نکرد مگر با قسم و قیس اول کسی بود که با قسم با معاویه‌بیعت نمود.

حافظ عبدالرزاق از ابن عیینه نقل کند که او گفت: قیس بن سعد بر معاویه وارد شد، معاویه گفت: تو هم با عوامل نامساعد دیگر در بازداشتن من از مقاصدم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه