ترجمه الغدیر - جلد 3 صفحه 191

صفحه 191

من می نشینم و دست خود را به تو می دهم و هر یک‌از ما که توانست آنکه نشسته است از جای بر کند و بلندش سازد او غالب است و گر نه‌مغلوب خواهد بود.

مرد نیرومند رومی گفت تو بنشین، محمد بن حنفیه نشست و دست خود را دراز کرد و در دست مرد رومی نهاد، او هر چه قدرت و نیرو داشت بکار برد و هر چه کرد، نتوانست او را از جایگاهش حرکت دهد و مغلوب شد و این مغلوبیت هم مورد قبول همراهان او قرار گرفت.

سپس محمد بن حنفیه برخاست و به مرد ورمی گفت: بنشین تا من تو را بلند کنم، آن مرد نشست و دست در دست محمد گذاشت و محمد بال درنگ و معطلی او را به هوا بلند نمود و به زمینش افکند.

معاویه از این غلبه بسیار خرسندشد، سپس قیس بن سعد بپا خاست و از جمع مردم بکناری رفت و شلوار خود را بیرون نمود و به آن مرد بلند بالای رومی داد وقتیکه او شلوار قیس را بپا کرد لبه ی شلوار بزمین میشد در حالیکه کمربند آن به پستان مرد رومی رسیده بود.

مرد رومی به‌مغلوبیت خود اعتراف نمود. لذا پادشاه روم به آنچه که ملتزم شده بود، عمل کرد.

از این داستان و امثال آن به خوبی استفاده میشود که خاندان پیامبر خدا و شیعیان آنان از هر جهت مرجع دوست و دشمن و گشاینده مشکلاتشان بوده اند و در این بین امیر مومنان علی (ع) به عنوان حلال مشکلات می درخشد.

مرگ قیس بن سعد انصاری

واقدی و خلیفه بن خیاط و خطیب بغدادی، درج 1 ص 179 تاریخش و ابن کنیز، در ج 8 ص 102 تاریخ خود وعده زیاد دیگری نقل کنند که: قیس در اواخر خلافت معاویه در مدینه‌فوت نمود.

بنابراین، اگر سال وفات معاویه، از سالهای خلافت معاویه حساب گردد می شود سال وفات قیس را، سال شصت هجری دانست والا باید گفت که در سال پنجاه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه