ترجمه الغدیر - جلد 3 صفحه 243

صفحه 243

شده و از او کامیاب گردی.

ولی این مراوده تکرار می شد بطوریکه اغلب شبها را با همسر نجاشی بسر می برد و سحرگاه که بر می گشت تمام قضایا را برای عمرو تعریف می کرد. عمرو به او گفت: اگر تو راست می گوئی این دفعه‌که با او ملاقات کردی، تقاضا کن از عطر مخصوص نجاشی به تو هم بدهد و مقداری از آن را جهت گفتارت برای من بیاور تا تو را تصدیق کنم.

عماره تعهد کرد که این کار را انجام دهد و هنگامی که با همسر نجاشی ملاقات کرد این تقاضا را نمود او هم مضایقه ننمود، و یک شیشه از عطر مخصوص همسرش را به عماره داد، عمرو وقتی عطر مخصوص شاه را در دست عماره دید، گفت: حالا فهمیدم که تو در همه آن گفتارت راست می گوئی و تو به چیزی دست یافته ای که احدی از عرب چنین بهره ای نبرده، تو به همسر پادشاه حبشه دست یافته و از او کام گرفته ای، و نشنیده ایم که چنین نصیبی به کسی رسیده باشد.

سپس عمرو به نزد نجاشی رفت و مفصل قضیه را برای نجاشی تعریف کرد و عطر مخصوص را به شاه نشان داد پس از آنکه این راز بر نجاشی مسلم شد، عماره‌را طلبید و زنانی چند حاضر نمود، دستور داد عماره را برهنه سازند و به زنها امر کرد تا در آلت رجولیت عماره بدمند و پس از این تنبیه او را رها ساختند و عماره هم با رسوائی فرار کرد مصادر این داستان:

ص 37 ج 1 " عیون الاخبار ابن قتیبه، ص 56 ج 9 " اغانی "، ص 107 ج 2 " شرح نهج البلاغه " ابن ابی الحدید و ص 89 ج 1 " قصص العرب ".

نامه ابن عباس به عمرو

بن عباس در پاسخ نامه عمرو، نامه ای نوشت به این مضمون:

اما بعد، من در میان عرب، از تو بی حیاتر نیافتم، معاویه ترا به پیروی از هوا وا داشت، و تو هم دین خود را به بهای بسیار کمی به او فروختی.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه