ترجمه الغدیر - جلد 3 صفحه 317

صفحه 317

معاویه به او گفت: بنشین، نیت و جایگاه تو را خدا می داند، سپس هشام مرادی‌بپا خاست و او نیز سخنانی نکوهش زا و پر از ناسزا نسبت به علی گفت.

معاویه گفت: تو نیز پهلوی رفیقت بنشین، خداوند جایگاه شما دو نفر را می داند. عمرو بن عاص (که در مجلس حاضر بود) به محمد بن عبدالله حمیری (که به او نظری خاص داشت) گفت: تو آغاز سخن و سخنی جز حق مگوی و او رو کرد به معاویه و گفت: تو سوگند یاد کرده ای که این بدره زر را به کسی عطا کنی که در باره علی به حق سخن گوید. در این هنگام محمد بن عبدالله حمیری برخاست و اشعار فوق را سرود.

معاویه گفت: تو درسخن راستگوتری بگیر این بدره زر را.

این داستان را استاد فقیه بزرگوار ما، عماد الدین ابو جعفر محمد بن ابی القاسم بن محمد طبری آملی در جز اول از کتاب " بشاره‌المصطفی لشیعه المرتضی " آورده است و گوید: خبر داد به ما شیخ ابو عبدالله احمد بن محمد بن شهریار خزانه دار مشهد مولای ما امیر المومنین (ع) به سال پانصد و دوازده ماه شوال، از شیخ ابو عبدالله محمد بن محسن خزاعی، از ابوالطیب علی بن محمد بن بنان، از نوشته ابوالقاسم حسن بن محمد سکری به روایت از نوشته ابوالعباس احمد بن محمد بن مسروق در بغداد، به روایت از محمد بن دینار ضبی، از عبدالله بن ضحاک. تا آخر سند و متن داستان که ذکر شد.

و نیز این داستان را صاحب " ریاض العلما " در شرح حال شریف مرتضی به نقل از شیخ الاسلام حمویی، بیان نموده است.

شرح حال شاعر

محمد بن عبدالله حمیری (عدیل و رفیق عمرو عاص) گمان می رود پسر قاضی عبدالله بن محمد حمیری است، همان کسی که معاویه، دیوان خاتم خود را به عهده او گذارد و به طوریکه جهشیاری در کتاب " الوزا و الکتاب " ص 15 متذکر شده

عبدالله دارای مقام قضاوت بوده: گوید:

معاویه اول کسی است که دیوان خاتم را تاسیس کرد و علت این کار این بود که معاویه ضمن فرمانی که به زیاد بن ابیه، عامل خود در عراق صادر نمود، دستور داد که یکصد هزار درهم به عمرو بن زبیر کارسازی دارد.

عمرو بن زبیر، پس از دریافت این فرمان سر آن را گشود و یکصد هزار را به دویست هزار افزایش داد و هنگامی که زیاد صورت حساب خود را برای معاویه فرستاد و این رقم را دید گفت: من فقط یکصد هزار درهم حواله نمودم و مراتب امر را به زیاد نوشت و امر نمود که یکصد هزار درهم اضافی را بگیرد و او را هم زندانی کند، در نتیجه این جریان، معاویه دیوان خاتم تاسیس کرد و سرپرستی آن را همانطور که گذشت به عبدالله‌بن محمد حمیری واگذار نمود که علاوه بر منصب قضاوت این سرپرستی را هم قبول نمود و به احتمال قوی صاحب اشعار فوق الذکر، خود قاضی عبدالله بن محمد حمیری باشد و در تاریخ نام پدر را به جای پسر گذارده اند.

و اما دیوان خاتم که معاویه بنای آن‌را نهاده:

ابن طقطقی در " الاداب السلطانیه " ص 72 گوید که:

از جمله اموری که معاویه تاسیس کرد، دیوان خاتم است، این دیوان از بزرگترین دیوانها بود و دارای اعتبار و رسمیت شد و پیوسته تا اواسط دولت بنی عباس برقرار بود و کار این دیوان این بود که دفاتری تشکیل میداد که به مسئولیت نواب خاص سلطان اداره میشد و اگر امری از طرف خلیفه راجع به موضوعی صادر می شد ابتدا آن امریه را به دیوان می بردند و نسخه ای از آن را مهر و موم کرده و با نخ می بستند و در دیوان نگه می داشتند چنانکه همین رویه در بین قضاة این زمان معمول است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه