ترجمه الغدیر - جلد 4 صفحه 178

صفحه 178

با دیده های سرخ رنگ خود، چون بزی که به کارد بزرک قصابی می نگرد، به تو می نگریستند. ابن عباس گفت: پدرت فدایت باد بر سخنت بیفزا. وی گفت:

با پلکهای افتاده، از گوشه چشم، چون ذلیلی که عزیزی را بنگرد، بتو نگاه می کردند:

گفت پدرت بقربانت، باز هم بگو. عصاکش گفت: من دیگر سخنی ندارم ابن عباس گفت من خود دارم.

احیاهم عار علی امواتهم

و المیتون فضیحه للغابر

" زندگان آنها ننگ مردگان، و مردگان آنها موجب رسوائی باز ماندگانند " این خبر را محب الدین طبری در صفحه 166 جلد 1 " ریاض " و گنجی در صفحه 27، کفایه و شیخ الاسلام حموئی در باب 56 " الفرائد " و ابن صباغ مالکی در صفحه 126 " الفصول " آورده اند.

حدیث فضیلت اشباح پنج گانه

شعر عبدی:

محمد و صنوه و ابنته

و ابنیه خیر من تحفی و احتذا

ابی هریره از پیغمبر (ص) آورده است که فرمود: چون خدای تعالی آدم ابو البشر را آفرید و از روح خود در او دمید، آدم متوجه جانب راست عرش شد و پنج شبح را که در سجود و رکوع بودند، در میان نور، دید و گفت: آیا پیش از من دیگری را از خاک، آفریده ای؟ خداوند فرمود: نه ای آدم، گفت: این اشباح پنجگانه ای که در هیات و صورت خود می بینم، کیانند؟ گفت: اینان پنج تن از فرزندان تواند که اگر نبودند، ترا نمی آفریدم، اینان پنج تن اند که نامهایشان را از اسماء خود در آورده ام، اگر ایشان نبودند. بهشت و دوزخ، عرش و کرسی، آسمان و زمین، فرشتگان و انس و جن را نمی آفریدم.

پس من محمودم و این محمد است، و من عالی ام و این علی است، و من فاطرم و این فاطمه است، و من احسانم و این حسن است، و من محسنم و این حسین است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه