ترجمه الغدیر - جلد 4 صفحه 266

صفحه 266

جبه امام با اوست، آنرا بر دیدگان کنیز کشید و دستمالی از آن را از سر شب بر چشمان او بست آن زن شب را به صبح آورد در حالیکه دیدگانش به برکت ابو الحسن رضا (ع) از روزگار پیش از بیماری، سالمتر می نمود.

و در" مشکاه الانوار " و " موجچ الاحزان " است که آورده اند که چون دعبل قصیده خود را برای علی بن موسی الرضا خواند و از حضرت حجت (عج) به این سروده خود یاد کرد:

فلولا الذی ارجوه فی الیوم اوغد

تقطع نفسی اثرهم حسراتی

خروج امام لا محاله خارج

یقوم علی اسم الله و البرکات

حضرت رضا دست بر سر نهاد و به تواضع ایستاد و برای او دعای فرج کرد.

این روایت را صاحب کتاب " دمعه الساکبه " و دیگران از کتاب مشکاه، بازگو کرده اند،

برای این قصیده تائیه، دانشمندان نامدار شیعه، شرحهائی نوشته اند که از آن جمله است:

شرح علامه، حجت، سید نعمت الله جزائری در گذشته به سال 1112

" " کمال الدین محمد بن محمد قنوی شیرازی

" حاج میرزا علی علیاری تبریزی در گذشته به سال 1327

سرآغاز این قصیده

سر آغاز قصیده دعبل، آن ابیاتی نیست که یاد کرده اند، بلکه این قصیده به نسیبی آغاز میشود. که مطلعش این است:

تجاوبن بالارنان و الزفرات

نوائح عجم اللفظ و النطقات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه