ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 11

صفحه 11

- نامه ام با خواری برگشت و پیک نامه از برخورد پرده دار و خودپسندی در زبان ناله ها داشت.

- گویا می بینم نامه ای برایم نوشته و عذر این اهانت‌را، در ضمن ملامت و سرزنش باز گفته ای.

- انصاف بده. و البته انصاف شایسته مردم آزاده آداب دان است.

- ایکه بر همگان رحمت خدائی و بر من تنها چون تازیانه عذاب.

- پدر و مادرم فدایت باد. تو در این خصلت: خودپسندی سر و دگران را، با مهربانی نویسندگان درهم آمیخته ای.

و یا سروده‌دیگرش در هجو جمعی از روسا و بزرگان:

- معدود باد ریاست آن قومی که در جوانی بدبخت و زیردست بوده در پیری به دولت رسیده اند.

- اینان که نو دولت اند و در مراتب عالیه انسانی اصالت ندارند.

- سرگرانی و کبر فروشی‌را صواب می شمارند و حال آنکه کسی کبر و خودپسندی را صواب نمی شمارد. -

اگر روزی نامه ای بنگارند و از دوستی‌یاد کنند، تنها ادعیه خالصانه نثار کنند، گویا مستجاب الدعوه اند.

و از هجویات لطیفش این گفتار اوست: -

آن زنک مسکین که به ازدواج " ابی عمر" در آمده.

- در شب عروسی پسری زائید.

- گفتم: این پسر از کجا آمد؟ کسی که با او هم بستر نگشته.

- شوهرش‌گفت: مگر در خبر صحیح وارد نشده:

- " ولدالمرء للفراش و للعاهر الحجر "؟

(فرزند از آن صاحب بستر است و نصیب فاسق سنگ)

- با خود گفتم: پس مطابق این خبر، بینی من بخاک مالیده باد، چه عوض

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه