ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 111

صفحه 111

ناسپاسی نوال، مایه زوال است.

مقابله احسان با کفران، نعمت موجود را تا راندن است.

گاه باشد که ضعیف قوی گردد، جراحت التیام پذیرد، کج راه، استقامت گیرد، و فرو مانده در خواب غفلت بیدار شود.

ناله از دل تنگ بر آید و شکایت از درون درمند.

نه هر که‌را خوانی، پاسخ مثبت دهد، و سر به اطاعت سپارد.

شود که، بی گناه به جرم‌گناهکار بسوزد، و نیکوکار در عوض بدکار گرفتار آید.

نه هر که حق طلبد، باز جوید و نه هر که چشم طمع به ابر دوزد، از باران رحمتش شراب اندوزد.

ثعالبی در یتیمه الدهر از این گونه کلمات قصار و سخنان درر بار، از صاحب فراوان یاد کرده که سیدامین تمام آنها را در " اعیان الشیعه "ثبت فرموده است.

این است یک شیعه نمونه و این نمونه افکارش. این است یک وزیر شیعه و این سخنان حکمت شعارش،این است فقیه شیعه و این ادب تابناکش. این است دانشمند شیعه و این‌اندیشه عالمتابش، این است متکلم و سخنگوی شیعه و این مقاله و گفتارش. اینان مردان بزرگ شیعه اند و این مفاخر و میراثشان. شیعه راستین که در پی خاندان حق گام زند، باید که چنین باشد. وگرنه نباشد.

وفات صاحب

صاحب، در شب جمعه 24 ماه صفر از سال 385 در ری، دار فانی را ترک گفت مردم ری که از مرگ او باخبر شدند، تمام شهر و بازارها تعطیل گشت و همگان بر در خانه اش به منظور تشییع جنازه گرد آمدند. فخر الدوله به‌همراه سرهنگان و فرماندهان حضور یافته و جامه سیاه بر تن داشتند. جنازه صاحب که بر دوش خدام از در قصرخارج شد، تا بر او نماز گزارند، به تعظیم و بزرگداشت، حاضرین یکسر به پاخاستند: فریاد شیون و زاری بلند شد، جامه ها بر تن دریدند، سیلی ها به صورت زدند، چندان گریه و ناله کردند که از تاب و توان رفته به خاک افتادند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه