ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 147

صفحه 147

از خواب جستم، و از اینکه در حق ابو عبد الله ابن الحجاج کوتاهی نموده و عیبجوئی کرده بودم، اندیشه ناک گشتم.

دیری گذشت و خواب را بدست فراموشی سپردم، تا اینکه به زیارت سبط شهید - سلام الله علیه - مشرف شدم، در راه جماعتی‌از شیعیان را دیدم که شعر ابن الحجاج‌را می سرایند، به آنها ملحق گشتم و با شگفت مشاهده کردم که علی بن زر زور سورائی هم در میان آنهاست.

بر او سلام کردم و گفتم: پیش از این شعر ابن الحجاج را ناروا می شناختی و رو گردان بودی؟ اینک چه شده که با سکوت بدان گوش فرا داده ای؟ گفت: خوابی دیده ام، و درست عین آن رویائی که من‌دیده بودم حکایت کرد، و منهم جریان خواب را بدو باز گفتم.

این دو نفر مرد صالح، پس از این خواب، زبان به ثنا و ستایش ابن الحجاج گشودند: اشعارش را می سرودند و مناقب و فضائل‌او را منتشر می ساختند.

و نیز- موقعی که سلطان مسعود فرزند بابویه، با روی نجف را ساخت، و به حرم شریف وارد شده با حسن ادب، اعتاب‌مقدسه را بوسید، ابو عبد الله ابن الحجاج در برابر او ایستاد و قصیده فائیه ای را که از او یاد کردیم انشاد کرد، چون به ابیاتی رسید که فحش و ناسزا نثار دشمن کرده بود، سرورمان شریف مرتضی علم الهدی با خشونت او را از خواندن این گونه اشعار در حرم شریف علوی منع فرمود، و او هم ساکت شد.

چون شب در آمد، ابن الحجاج علی علیه السلام را در خواب دید که باو می فرماید: خاطرات اندوهگین نباشد، چه مرتضی علم الهدی را فرستادیم برای معذرت خواهی بیاید،تا نیامده از خانه خارج مشو

شریف مرتضی هم در آن شب رسول اکرم را در خواب می بیند که پیشوایان و امامان بتمامی در اطراف او نشسته اند، در برابر آنان می ایستد و سلام می گوید، و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه