ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 148

صفحه 148

از پاسخ آنان احساس سردی می کند، به عرض می رساند که سروران من من برده شمایم، فرزند شمایم، دوستار شمایم، این سردی از چیست که روا می دارید؟ میفرمایند: به‌خاطر اینکه شاعر ما ابن الحجاج را دلشکسته و غمین ساختی، بر تو است که خود نزد از روی و معذرت بخواهی و بعداو را برداشته خدمت مسعود بن بابویه برده و از عنایت و شفقتی که به این شاعر داریم، باخبرش سازی.

سید مرتضی بلا درنگ بر می خیزد و به منزل ابو عبد الله رفته در می کوبد، ابن الحجاج از داخل منزل با صدای بلند می گوید: همان سرور من که ترا به اینجا گسیل ساخته، دستورم داده است که از خانه خارج نشوم.و خودش فرموده: که نزد من‌خواهی آمد، سید مرتضی می گوید: چشم وگوش بفرمانم، داخل می شود و بعد از عذر خواهی خدمت سلطانش می برد و هر دوداستان رویا را برایش بازگو می نمایند، و سلطان مقدم او را گرامی داشته، عطائی شایسته و رتبه ای شایان‌بدو می بخشد و دستور می دهد شعرش را در حضور، باز خواند.

ولادت و وفات

ابن الحجاج در جمادی الاخره سال 391 در " نیل " دار فانی را وداع‌گفته است و آن شهرکی است در کنار فرات که بین بغداد و کوفه واقع می شده، جنازه او را به بقعه مبارکه امام کاظم علیه السلام برده دفن می کنند، وصیت کرده بود که در پائین پای‌دو امام، او را دفن کرده و بر لوح گورش بنویسند " و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید " (سگ آنان بر در درگاه دست خود را گشوده است).

شریف رضی، در سوگ‌و ماتمش قصیده ای دارد که در ج 2 ص 562 دیوانش دیده می شود، و ابن الجوزی در کتاب " منتظم " ج 7 ص 217 چند بیت آنرا یاد کرده است.

در کتب تراجم و فرهنگ رجال، هر چه جستجو کردیم، از تاریخ ولادت شاعر سخنی در میان نبود، ولی به تحقیق می توان گفت‌که در قرن سوم هجری پا به وجود نهاده‌و روزگاری بس دراز، در حدود صد و سی سال، زنده بوده، و شواهدی قطعی در این

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه