ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 15

صفحه 15

- حتی درآن چند گام کوتاه، زبان به سرزنش و عتاب می گشود که چرا به رنج و تعبم افکندی.

و از سخنان حکمت آمیزش‌این شعر اوست:

- جوانمرد اگر به زندگی حرض ورزد، باید تن به ذلت دهد ولی درصبر و شکیبائی شرافت عالی تحصیل می شود.

- آنکه دائم در طلب دولت گام می زند، در واقع حمال دیگران است. -

و گاه آنچه در اختیار دارد، بامید بهره بیشتر به معامله می گذارد و سرمایه را از کف می دهد، چنانکه پف کننده آتش گاه است که آنرا عوض شعله ور ساختن خاموش می کند. باین شعر دیگرش بنگرید: -

زیور جوانی، عاریت است، تو هم جوانی و خانه جوانان را واگذار

- از تحصیل مراتب عالیه ادب بازت ندارد، آن معشوقه ایکه وعده وصل‌می دهد.

- آن معشوقه که عطر دلاویزش فضا را معطر ساخته، و دستبند زرین ساعد مرمرینش را زینت داده.

- عشق بازی‌اولش شیرین، ولی آخر آن، تلخکامی ببار می آورد. - برای تو که لجام گسیخته، در مستی لذت غوطه وری، چه جای عذر خواهی است.

- آنهم بعد از رسیدن به حد تمیز و قدرت تصمیم.

- آنکه در عهد جوانی به مقامی رسد، میان خود و سروری پرده آویخته است.

- مایه افتخار نیست که جوانمرد، خودنمائی کند و پر جنب و جوش باشد.

- یا شیفته شراب و دلباخته آهو چشمان.

- مردم از در خانه اش مهجور باشند و میهمانان منفور.

- افتخار جوانمرد به این است که دشمنانش محزون و دوستانش عزیز باشند.

- از ناموس آبروی خود دفاع‌کند و برای جلب رهگذران آتش خود را شعله ور سازد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه