ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 261

صفحه 261

- پدرشان (عباس) در بند اسارت، با ناله و افغان خواب از چشم پیامبر ربود.

- در آئین ما، پیشوا و سالار، آن کسی است که رسولش علنا نام‌برد و ارکان امامتش استوار کند.

- درمیدانهای نبرد که آتش جنگ فروزان شود، شعله های آنرا خاموش سازد.

- اوست قلعه گشای " خیبر" بعد از آنکه دگران با فرار، راه سلامت جستند.

- بخدا سوگند اگر جهانیان را با او مقیاس گیرند، با سر ناخنش برابر نیایند.

قاضی ابو المکارم، محمد بن عبد الملک بن احمد بن هبه الله بن ابی جراده حلبی، درگذشته سال565، در شرح قصیده میمیه ابی فراس که به نام " شافیه " شهرت یافته، از مروان بن ابی حفصه شاعر نقل می کند که: در حضور متوکل قطعه شعری خواندم که در آن به رافضی ها تاخته ام، متوکل به عنوان صله، فرمانداری بحرین‌و یمامه را به من عطا کرد و در حضور همگان چهار خلعت بر تنم بیاراست، قطعه شعر این است:

لکم تراث محمد و بعد لکم تنفی الظلامه

- جانشینی رسول، بمیراث، شما راست، با دادگری شما سیه کاری از میان برخاست.

- دخترزادگان رسول، چشم طمع بمیراث او دوخته اند و کمترین بهره ای ندارند.

- داماد که ارث نبرد، و دختر را جانشینی نسزد.

- آنانکه میراث شما رابخود بستند، جز پشیمانی طرفی نبستند.

- حق وراثت به حقدار رسید.

- اگر حق جانشینی و خلافت دخت رسول را بود، هنگامه قیامت بپا بود.

- میراث او جزبهره شما نیست، نه بخدا سوگند، کرامتی‌هم نیست.

اصبحت بین محبکم و المبغضین لکم علامه

- اینک منم که با این چکامه ام، میان دوست و دشمن نمایانم.

مردی که او را جعفر بن حسین خوانند، بر ابن ابی حفصه تاخته و با این شعر:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه