ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 28

صفحه 28

ولادت- وفات

در مصادر ترجمه، به تاریخ ولادت شاعر دست نیافتیم، ولی از شعری که سروده ودر اوائل قرن چهارم از پیری خود یاد می کند، چنین بر میآید که اواسط قرن سوم پا بعرصه وجود گذاشته باشد، در آن قصیده می گوید:

- اختران شب پیریم، در میان سیاهی زلف طلوع کرده

-و این برای عذر کافی است، چه اجمال سخن از تفصیل خبر می دهد.

- جوانی ازمن رخ نهان کرد، همان جوانی که در خدمت همگان شفیع و واسطه بود، سیراب باد تربت آن جوانی سیراب باد.

- در آن هنگام خانه من بوستانی بود که، جمعی در پی جمعی به گشت و گزار آیند.

- من کوه آرزو بودم که در دامنم آشیان داشتند، درست همچون بوستانی که‌بر سر آن ابر سایه گستر باشد.

- پیری‌توانم را تحلیل برد، پیوسته رو به نقصانم، هر چند بطرف بالا و پست پویم.

- همانا زمین گیر شده ام، دیروز شغل و کاردانیم، گواه فضل و دانش بود، اینک بی کاری پرده بر روی فضائل من کشیده است.

- شمشیر تا در نیام باشد، جوهر آن مجهول است، موقعی مورد بهره قرار گیرد که از نیام بر آید.

این قصیده را شاعر ما کشاجم در بغداد گفته و ابو علی ابن مقله وزیر را بدان ستوده، قبل از آنکه از وزارت بر کنار و بزندان گرفتار گردد. ابن مقله در سال 324 توقیف و در سال 328 درگذشت.

و اما وفات شاعر: در " شذرات الذهب " وفات او بسال 360 آمده و تاریخ آداب اللغه‌العربیه آنرا برگزیده ولی در کشف الظنون و کتاب شیعه و فنون اسلام و اعلام زرکلی وفات او را بسال 350 نوشته اند، جمعی هم بین این دو تاریخ‌مردد آورده اند.

گواه قطعی در دست نیست که کدام یک واقعیت دارد، از جمله در مقدمه دیوانش آمده که سال وفات شاعر 330 هجری است و آنهم ممکن است، زیرا شاعر ما چنانکه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه