ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 29

صفحه 29

در مدیحه ابن مقله یاد کرده قبل از سال 324 از پیری خود می نالد.

توجه دیگر:

مسعودی در " مروج الذهب " ج 1 ص 523 چند شعر از کشاجم یاد می کند که در نکوهش نرد گفته و برای یکی از دوستانش ارسال داشته، در ضمن نام کشاجم را ابوالفتح محمد بن الحسن می نگارد، و گمان میرود سید صدر الدین کاظمی که در کتاب تاسیس الشیعه، نام کشاجم را بین محمد و محمود، و نام پدرش را بین حسن و حسین مردد آورده، بتاریخ مسعودی توجه داشته، ولی مسعودی صحیح آنرا در چند مورد از مروج الذهب به قلم آورده است.

فرزندان شاعر

از کشاجم دو فرزند بنام ابو الفرج و ابو نصر احمد بجا مانده و شاعر ما، خود را با نام دومین فرزند به کنایه، یاد کرده است از جمله:

- گفتند: ابو احمد خانه ای بنیان می کند، گفتم: آری، چنانکه کرم‌ابریشم ساختمان پیله را بنیان نهاد.

- خانه را بنیاد و چون به پایان آمد، فرجامش با خیر و نیکی همراه بود.

کشاجم همین ابو احمد را در شعر خود ستوده و چنین وصف می کند:

- جانم فدای او باد که هر گاه ناملایمات روزگار، بر قلبم سنگینی کند با دیدار او جراحات قلب را درمان‌میکنم.

- پاره جگرم، میوه دلم، نور چشمم، مایه امیدم در تنگنای زندگی و فراخی.

- به پرورش او پرداختم و در سیمای او دیدم آنچه را پدرانم در سیمای من دیدند.

- تربیت من مورد پذیرش و استقبال او قرار گرفت و این را از عطای پروردگار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه