ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 310

صفحه 310

شرح حال وزیر، ابو العباس ضبی، در همین جلد صفحه 181 گذشت.

مراثی- سوگنامه ها

جمع کثیری ازمعاصرین شریف رضی، او را مرثیه گفتند، و در پیشاپیش آنان برادرش علم‌الهدی است که گفته:

- ای یاران داد از این فاجعه ناگوار که بازوی مرا شکست، کاش جان مرا هم می گرفت.

- پیوسته بیمناک و بر حذر بودم، تا اینکه در رسید، و شرنگ مصیبت‌در کام من ریخت.

- چندی التماس کردم و مهلت خواستم، آخر هجوم آورد و به حال زارم ننگریست.

- مگوئید از چه سیلاب اشکش روان نیست؟ اشک را هم چون‌بخت نامساعد سرباری نیست.

- خدا را، بر این عمر کوتاه و تابناک، و چه عمرها که دراز بود و ناپاک.

ازجمله کسانی که در سوک شریف، مرثیه ساختند، شاگردش مهیار دیلمی است، شرح‌حال او در ضمن شعراء قرن پنجم خواهد آمد، دو قصیده دارد، که یک قصیده آن 70 بیت است، و در دیوان او ج 3 ص 366ثبت شده، این چنین شروع می شود:

- بازوی " هاشم " را که فرو انداخت؟ دست " لوی " را در پیچید و از پایگاه‌حشمت فرو کشید؟

- در ریگزار حجاز، قریش را درهم کوبید و سرا پرده عزتشان برکند؟

- پای بر فرق " مضر " نهاده با خفت و خواری پامالشان کرد، و کس دم بر نیاورد؟

- کیست که به مکه‌تاخت و حرمت خانه خدا بشکست؟

-از آن پس به مدینه تاخت و تربت پاکان عترت را پی سپر ستوران ساخت؟

- رسول خدا گریان است، فاطمه در صحرای " طف " برفرزندان عزیزش زار و نالان.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه