ترجمه الغدیر - جلد 7 صفحه 5

صفحه 5

وافر داشت، و در سبک شعر براه او میرفت و بر قالب او خشت میزدو چنان در این متابعت و دنباله روی شهرت داشت که یکی از شعراء گفت:

- بدبخت آنکه اشک میریزد و دانه های اشک بر پهنای سینه اش روان است.

- اگر نبود که خود را سرگرم با ده ناب کرده و با رساله های صابی و شعر کشاجم غم دل را فراموش می کند.

ابوبکر، محمد بن عبد الله حمدونی، دیوان شعرش را مرتب کرد، و اضافاتی که از پسر کشاجم ابی الفرج بدست آورده بود، بدان ملحق نمود.

از چکامه هایش چنانکه آثار مهارت در لغت و حدیث، و تفوق در فنون ادب و نویسندگی‌و سرود به چشم می خورد، وزنه او را در روحیات و معنویات سنگین می کند و ملکات فاضله او را نمودار می سازد، مانند این شعر:

- مقامات عالیه ام،آوازه مرا در کاخهای خسروان بلندکرد

- و اشتیاق طبیعی که به مکارم اخلاق دارم، چه من در تحصیل نیکیها سخت حریصم.

- بسوی بالاترین مراتب مجد و عظمت پر می زنم و از درجات مبتذل آن دامن می کشم.

- در مکتب دبیری و نویسندگی بشیوه های نو پرداختم و هدیه ادب آموزان ساختم.

- مضامین بکر و لطائف نغز را در جامه آدب آراسته به حجله آوردم.

- و روایات ممتاز و برگزیده را با قریحه و ذوق سرشار آزین بستم. -

این ها را همه با همتی که در ساحت مجد و بزرگواری می خرامد، دمساز کرده ام.

- و هم با عزمی راسخ که نه در مشکلات وا ماند و خسته گردد.

- و این عزم و همت در هر مصیبتی که از چشم خون بچکاند، رفیق و دمساز من است.

واز اشعار کشاجم که حکایت دارد از نبوغ او در بنظم کشیدن معانی بلند و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه